خدا، تشخيص مىدهى تا راستگو را تصديق و دروغگو را تكذيب كنى.۱
كاربرد عقل به شكل معيارى استوار براى كنار زدن احاديث ساختگى، در حوزههاى علمى شيعى، رايج بوده است و پس از راويان، عالمان نيز اين معيار را به خدمت گرفتهاند. ما مجال گزارش اين جريان را نداريم و تنها به سخن شيخ مفيد، راهبر حوزه كهن و پُربار بغداد، اشاره مىكنيم. او چنين نوشته است:
اگر حديثى مخالف با احكام عقلى بيابيم، آن را به كنار مىافكنيم.۲
۳ / ۴ ـ ۱. گستره كاربرد معيار عقل
كاربرد معيار عقل در آموزههاى دينى و بويژه حديث، از دو سو محدود مىشود؛ يكى از ناحيه خطاپذيرى عقل و ديگر از سوى آموزههاى فراعقلى دين. ما با وجود پذيرش كاركرد عمومى و گسترده درست عقل، احتمال خطا را در آن، نفى نمىكنيم. هر چند اين خطاها، چندان فراوان نيستند كه عقل را از حجّيت ساقط سازند و سخن سوفسطاييان را در بىاعتمادى بر عقل و بطلان دانستههاى بشر، بر كرسى بنشانند، امّا آن اندازه بودهاند كه افرادى مانند ارسطو را وادار به ابداع منطق صورى براى حفظ شكل استدلال كند و غربيان را ناگزير از جستجوى نظام فلسفى و منطقى ديگرى براى حفظ درستى ماده استدلال نمايد.
قرآن و حديث نيز برخى زمينههاى خطاى عقل را در مادّه استدلال، مانند گرايشهاى شخصى و اجتماعى، تقليد از گذشتگان و بزرگان و خلط ظن و گمان با يقين و برهان گوشزد كردهاند۳. بدينسان تنها آن دسته از ادراكات عقلى حجّتاندكه
1.الكافى : ج ۱ ص ۲۴ ح ۲۰ : «العَقلُ يعرَفُ بِهِ الصَّادِقُ عَلَى اللَّهِ فَيُصَدِّقُهُ وَ الكَاذِبُ عَلَى اللَّهِ فَيُكَذِّبُهُ» .
2.تصحيح الاعتقاد المطبوعة فى مصنّفات الشيخ المفيد ج ۵ : ص ۱۴۹ : «إن وَجَدنا حَديثَاً يخالِفُ أحكامَ العُقُولِ أطرَحناهُ» .
3.ر . ك : «وَ لَقَدْ آتَينَا مُوسَى الْكِتابَ وَ قَفَّينَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَينَا عِيسَى ابْنَ مَرْيمَ الْبَيناتِ و أَيدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّما جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ * وَ قَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلاً مَّا يؤمِنُونَ ؛ و ما به موسى كتاب تورات داديم و بعد از او، پيامبرانى پشت سر هم فرستاديم و به عيسى بن مريم دلايل روشن داديم و او را به وسيله روح القدس تأييد كرديم. آيا چنين نيست كه هر زمان، پيامبرى چيزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تكبر كرديد (و از ايمان آوردن به او خوددارى نموديد) پس عدهاى را تكذيب كرده، و جمعى را به قتل رسانديد؟! * و (آنها از روى استهزا) گفتند: دلهاى ما در غلاف است! (و ما از گفته تو چيزى نمىفهميم. آرى، همين طور است!) خداوند آنها را به خاطر كفرشان، از رحمت خود دور ساخته، (به همين دليل، چيزى درك نمىكنند) و كمتر ايمان مىآورند»(بقره : آيات ۸۷ و ۸۸) ، «وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَينا عَلَيهِ آبَاءَنا أَوَ لَوْ كَانَ آباؤهُمْ لا يعْقِلُونَ شَيئاً وَ لا يهْتَدُونَ ؛و هنگامى كه به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل كرده است، پيروى كنيد!» مىگويند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروى مىنماييم.» آيا اگر پدران آنها، چيزى نمىفهميدند و هدايت نيافتند (باز از آنها پيروى خواهند كرد)؟!» (بقره : آيه ۱۷۰) ، «لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِى إِسْرَائِيلَ وَ أَرْسَلْنا إِلَيهِمْ رُسُلاً كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لا تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِيقاً كَذَّبُوا وَ فَرِيقاً يقْتُلُونَ ؛ما از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم و رسولانى به سوى آنها فرستاديم (ولى) هر زمان پيامبرى حكمى بر خلاف هوسها و دلخواه آنها مىآورد، عدهاى را تكذيب مىكردند و عدهاى را مىكشتند» (مائده : آيه ۷۰) ، «وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِى الْأَرْضِ يضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يخْرُصُونَ ؛ اگر از بيشتر كسانى كه در روى زمين هستند اطاعت كنى، تو را از راه خدا گمراه مىكنند (زيرا) آنها تنها از گمان پيروى مىنمايند، و تخمين و حدس (واهى) مىزنند» (انعام : آيه ۱۱۶) ، «وَ لا تَقْفُ مَا لَيسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤدَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤلاً ؛ از آنچه به آن آگاهى ندارى، پيروى مكن، چرا كه گوش و چشم و دل، همه مسئولند» (اسراء : آيه ۳۶) ، «فَلا يصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَن لاَّ يؤمِنُ بِهَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى ؛ پس مبادا كسى كه به آن ايمان ندارد و از هوسهاى خويش پيروى مىكند، تو را از آن بازدارد كه هلاك خواهى شد!» (طه : آيه ۱۶) ، «إِنْ هِى إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيتُمُوهَا أَنْتُمْ وَ آبَاؤكُم مَّا أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ مَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جَاءَهُم مِّنْ رَّبِّهِمُ الْهُدَى ؛ اينها فقط نامهايى است كه شما و پدرانتان بر آنها گذاشته ايد (نامهايى بى محتوا و اسمهايى بى مسمّى)، و هرگز خداوند دليل و حجتى بر آن نازل نكرده آنان فقط از گمانهاى بى اساس و هواى نفس پيروى مىكنند در حالى كه هدايت از سوى پروردگارشان براى آنها آمده است!» نجم : آيه ۲۳ .