45
شناخت نامه حدیث - جلد دوم

۵۲۶.پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: هر سنّت و حديث و گفته‏اى كه مخالف قرآن باشد، دروغ و باطل است.

۵۲۷.امام صادق عليه‏السلام: هر حديثى از ما به شما رسيد كه كتاب خدا آن را تصديق نمى‏كند، باطل است.

۵۲۸.امام صادق عليه‏السلام: هر حديثى كه با قرآن سازگار نباشد، مزخرف۱ است.

۵۲۹.تفسير العيّاشىـ به نقل از محمّد بن مسلم ـ: امام صادق عليه‏السلام فرمود: «اى محمّد ! هر روايتى از نيكوكار يا بدكار، به تو رسيد و موافق قرآن بود، آن را به كار بند و هر روايتى، از نيكوكار يا بدكار، به تو رسيد و مخالف قرآن بود، آن را به كار مبند».

۵۳۰.امام رضا عليه‏السلام ـ هنگامى كه ابو قُرّه از ايشان پرسيد: آيا روايات را تكذيب مى‏كنى ؛ يعنى روايات دلالت كننده بر جسم بودن خداوند عز و جل را ـ: هر گاه روايات با قرآن، مخالف باشند، آنها را تكذيب مى‏كنم.

۵۳۱.الاحتجاجـ امام هادى عليه‏السلام، در نامه‏اش به مردم اهواز ـ: «جامعه اسلامى، همگى و بدون اختلاف، بر اين موضوع، توافق دارند كه قرآن، حقّ است و در آن، ترديدى نيست و اين، باور همه فرقه‏هاى اسلامى است و امّت، در اين هم‏داستانى، به حقْ دست يافته‏اند و با تصديق آنچه كه خدا فرو فرستاده، كارى درست [و مطابق هدايت] كرده‏اند ؛ چون پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرموده: "امّت من بر گم‏راهى، يك‏سخن نمى‏شوند". بنا بر اين، پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله خبر داده كه هر آنچه امّت بر آن، توافق كنند و در آن، گروهى با گروهى مخالفت نكنند، آن، حقّ است و مفهوم حديث پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، همين است، نه آنچه كه ناآگاهان، تفسير مى‏كنند و نه آنچه معاندان در باره ابطال حكم قرآن و متابعت احكام حديث‏هاى ساختگى و روايات مزخرف و پيروى هواهاى پست و مُهلك مى‏گويند كه با نصّ (متن) قرآن و حقيقت آيه‏هاى روشن و درخشان [آن]، مخالف است. ما از خدا مى خواهيم كه ما را به درستى، توفيق دهد و به حق، هدايت كند».
امام هادى عليه‏السلام سپس فرمود: «هرگاه قرآن به تصديق خبرى و درست بودن آن، گواهى داد و گروهى از امّت، به جهت حديثى از اين دست احاديث ساختگى، آن را منكر شدند و با آن مخالفت كردند، با اين انكار و ردّ قرآن، كافر و گم‏راه مى‏گردند.
درست‏ترين حديث، حديثى است كه صدور آن توسّط قرآن، شناخته شود ؛ از قبيل اين حديث مورد اتّفاق از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله كه فرمود: "من در بين شما دو بازمانده مى‏گذارم: كتاب خدا و خاندانم كه اگر به آن دو تمسّك جوييد، پس از من هرگز گم‏راه نمى‏شويد و اين دو، هرگز از هم جدا نخواهند شد تا كنار حوض [كوثر]نرد من آيند".
تعبير ديگر از اين حديث، كه درست به همين مفهوم است، اين سخن پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است كه: "من در ميان شما دو گران‏سنگ برجاى مى‏گذارم: كتاب خدا و عترتم، خاندانم. اين دو هرگز از هم جدا نمى‏شوند تا كنار حوض [كوثر] نزد من آيند ؛ تا زمانى كه به اين دو تمسّك كنيد، گم‏راه نمى‏شويد".
هر گاه ما شواهد اين حديث را از متن قرآن به دست آوريم، نظير قول خداوند: «ولىّ شما، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردند ؛ همان كسانى كه نماز به پا مى‏دارند و در حال ركوع، زكات مى‏دهند» و [پى ببريم كه]روايات علما، اتّفاق دارند كه امير مؤمنان عليه‏السلام، در حال ركوع، انگشترش را صدقه داد و خداوند، اين كار او را پاس داشت و آيه را در باره او نازل كرد، و نيز در زندگى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ببينيم كه به اين تعبير، او را براى يارانش معرّفى كرده كه: "هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست. پروردگارا ! سرپرست آن كس باش كه سرپرستى على را برگزيده و دشمن بدار آن را كه دشمنش مى‏دارد" و نيز به اين تعبير ايشان كه: "على، وام‏هاى مرا مى‏پردازد و تعهّداتم را انجام مى‏دهد. او پس از من، جانشين من ميان شماست" و اين سخن ايشان ـ در هنگامى كه على عليه‏السلام را به جاى خود در مدينه گذاشت و على عليه‏السلام گفت: اى پيامبر خدا ! آيا مرا با زنان و بچّه ها مى‏گذارى ؟ ـ كه فرمود: "آيا خشنود نيستى كه نسبت به من، چون هارون نسبت به موسى باشى، جز آن كه پس از من پيامبرى نيست ؟".
[از همه اينها] مى‏فهميم كه قرآن به پذيرش اين احاديث و درستى اين شواهد، گواهى داده است. بنا بر اين، بر امّت، لازم است كه به اينها اقرار كنند، چون اين احاديث، با قرآن، هماهنگ‏اند و قرآن، با اين احاديث، هماهنگ است.
هر گاه اين احاديث را موافق كتاب خدا يافتيم و كتاب خدا را [نيز] موافق اين احاديث و دليل بر آن يافتيم، پيروى از مفاد اين احاديث، لازم مى‏شود و جز معاندان و مفسدان، از آن تجاوز نمى‏كنند.

1.مزخرف يعنى آراسته و مراد سخن نادرستى است كه با پوششى از حقيقت زينت و آراسته شده است .


شناخت نامه حدیث - جلد دوم
44

۵۲۶.عنه صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: كُلُّ سُنَّةٍ وحَديثٍ وكَلامٍ خالَفَ القُرآنَ فَهُوَ زورٌ وباطِلٌ.۱

۵۲۷.الإمام الصادق عليه‏السلام: ما أتاكُم عَنّا مِن حَديثٍ لا يُصَدِّقُهُ كِتابُ اللّه‏ِ فَهُوَ باطِلٌ.۲

۵۲۸.عنه عليه‏السلام: ما لَم يُوافِق مِنَ الحَديثِ القُرآنَ فَهُوَ زُخرُفٌ.۳

۵۲۹.تفسير العيّاشي عن محمّد بن مسلم: قالَ أبو عَبدِ اللّه‏ِ عليه‏السلام: يا مُحَمَّدُ ! ما جاءَكَ في رِوايَةٍ مِن بَرٍّ أو فاجِرٍ يُوافِقُ القُرآنَ فَخُذ بِهِ، وما جاءَكَ في رِوايَةٍ مِن بَرٍّ أو فاجِرٍ يُخالِفُ القُرآنَ فَلا تَأخُذ بِهِ.۴

۵۳۰.الإمام الرضا عليه‏السلام ـ لَمّا سَأَلَهُ أبو قُرَّةَ: فَتُكَذِّبُ بِالرِّواياتِ ؛ أيِ الرِّواياتِ القائِلَةِ بِأَنَّ اللّه‏َ عز و جل جِسمٌ ـ: إذا كانَتِ الرِّواياتُ مُخالِفَةً لِلقُرآنِ كَذَّبتُها.۵

۵۳۱.الاحتجاج عن الإمام الهادي عليه‏السلام ـ في رِسالَتِهِ إلى أهلِ الأَهوازِ ـ: اِجتَمَعَتِ الاُمَّةُ قاطِبَةً لاَ اختِلافَ بَينَهُم في ذلِكَ: أنَّ القُرآنَ حَقٌّ لا رَيبَ فيهِ عِندَ جَميعِ فِرَقِها، فَهُم في حالَةِ الاِجتِماعِ عَلَيهِ مُصيبونَ، وعَلى تَصديقِ ما أنزَلَ اللّه‏ُ مُهتَدونَ ؛ لِقَولِ النَّبِيِّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: «لا تَجتَمِعُ اُمَّتي عَلى ضَلالَةٍ»، فَأَخبَرَ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله أنَّ مَا اجتَمَعَت عَلَيهِ الاُمَّةُ ولَم يُخالِف بَعضُها بَعضا هُوَ الحَقُّ، فَهذا مَعنَى الحَديثِ لا ما تَأَوَّلَهُ الجاهِلونَ ولا ما قالَهُ المُعانِدونَ مِن إبطالِ حُكمِ الكِتابِ وَاتِّباعِ حُكمِ الأَحاديثِ المُزَوَّرَةِ وَالرِّواياتِ المُزَخرَفَةِ، وَاتِّباعِ الأَهواءِ المُردِيَةِ المُهلِكَةِ الَّتي تُخالِفُ نَصَّ الكِتابِ وتَحقيقَ الآياتِ الواضِحاتِ النَّيِّراتِ، ونَحنُ نَسأَلُ اللّه‏َ أن يُوَفِّقَنا لِلصَّوابِ ويَهدِيَنا إلَى الرَّشادِ.
ثُمَّ قالَ عليه‏السلام: فَإِذا شَهِدَ الكِتابُ بِتَصديقِ خَبَرٍ وتَحقيقِهِ، فَأَنكَرَتهُ طائِفَةٌ مِنَ الاُمَّةِ وعارَضَتهُ بِحَديثٍ مِن هذِهِ الأَحاديثِ المُزَوَّرَةِ، فَصارَت بِإِنكارِها ودَفعِهَا الكِتابَ كُفّارا ضُلاّلاً.
وأَصَحُّ خَبَرٍ ما عُرِفَ تَحقيقُهُ مِنَ الكِتابِ مِثلُ الخَبَرِ المُجمَعِ عَلَيهِ مِن رَسولِ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله حَيثُ قالَ: «إنّي مُستَخلِفٌ فيكُم خَليفَتَينِ: كِتابَ اللّه‏ِ وعِترَتي، ما إن تَمَسَّكتُم بِهِما لَن تَضِلّوا بَعدي، وإنَّهُما لَن يَفتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ».
وَاللَّفظَةُ الاُخرى عَنهُ في هذَا المَعنى بِعَينِهِ قَولُهُ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: «إنّي تارِكٌ فيكُمُ الثِّقلَينِ: كِتابَ اللّه‏ِ وعِترَتي أهلَ بَيتي، وإنَّهُما لَن يَفتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ، ما إن تَمَسَّكتُم بِهِما لَم تَضِلّوا».
فَلَمّا وَجَدنا شَواهِدَ هذَا الحَديثِ نَصّا في كِتابِ اللّه‏ِ تَعالى، مِثلَ قَولِهِ: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ ءَامَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ». ثُمَّ اتَّفَقَت رِواياتُ العُلَماءِ في ذلِكَ لِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه‏السلام أنَّهُ تَصَدَّقَ بِخاتَمِهِ وهُوَ راكِعٌ، فَشَكَرَ اللّه‏ُ ذلِكَ لَهُ، وأَنزَلَ الآيَةَ فيهِ، ثُمَّ وَجَدنا رَسولَ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قَد أبانَهُ مِن أصحابِهِ بِهذِهِ اللَّفظَةِ: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ»، وقَولُهُ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: «عَلِيٌّ يَقضي ديني ويُنجِزُ مَوعِدي، وهُوَ خَليفَتي عَلَيكُم بَعدي». وقَولُهُ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ـ حَيثُ استَخلَفَهُ عَلَى المَدينَةِ ـ فَقالَ: يا رَسولَ اللّه‏ِ ! أتُخَلِّفُني مَعَ النِّساءِ وَالصِّبيانِ ؟! فَقالَ: «أما تَرضى أن تَكونَ مِنّي بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسى؟! إلاّ أنَّهُ لا نَبِيَّ بَعدي».
فَعَلِمنا أنَّ الكِتابَ شَهِدَ بِتَصديقِ هذِهِ الأَخبارِ وتَحقيقِ هذِهِ الشَّواهِدِ، فَلَزِمَ الاُمَّةَ الإِقرارُ بِها إذ كانَت هذِهِ الأَخبارُ وافَقَتِ القُرآنَ، ووافَقَ القُرآنُ هذِهِ الأَخبارَ، فَلَمّا وَجَدنا ذلِكَ مُوافِقا لِكِتابِ اللّه‏ِ ووَجَدنا كِتابَ اللّه‏ِ لِهذِهِ الأَخبارِ مُوافِقا وعَلَيها دَليلاً، كانَ الاِقتِداءُ بِهذِهِ الأَخبارِ فَرضا لا يَتَعَدّاهُ إلاّ أهلُ العِنادِ وَالفَسادِ.۶

1.. خصائص الأئمّة عليهم‏السلام : ص ۷۵ عن أبي موسى الضرير البجلي عن الإمام الكاظم عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۴۸۷ ح ۳۱ .

2.. رسالة في المهر المطبوعة في مصنّفات الشيخ المفيد ج ۹ : ص ۲۸ ، المحاسن : ج ۱ ص ۳۴۷ ح ۷۲۶ ، تفسير العيّاشي : ج ۱ ص ۹ ح ۵ كلاهما عن كليب بن معاوية ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۲۴۲ ح ۳۸ وراجع الاعتقادات للصدوق (المطبوعة في مصنّفات الشيخ المفيد ج ۵) : ص ۲۲ .

3.. الكافي : ج ۱ ص ۶۹ ح ۴ عن أيّوب بن راشد ، وسائل الشيعة : ج ۱۸ ص ۷۸ ح ۳۳۳۲۹ .

4.. تفسير العيّاشي : ج ۱ ص ۸ ح ۳ ، مشكاة الأنوار : ص ۲۶۷ ح ۷۹۶ ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۲۴۴ ح ۵۰ .

5.. الكافي : ج ۱ ص ۹۶ ح ۲ ، التوحيد : ص ۱۱۱ ح ۹ ، الاحتجاج : ج ۲ ص ۳۷۶ ح ۲۸۵ ، روضة الواعظين : ص ۴۲ نحوه وكلّها عن صفوان بن يحيى ، بحار الأنوار : ج ۱۰ ص ۳۴۵ ح ۵ .

6.. الاحتجاج : ج ۲ ص ۴۸۷ ح ۳۲۸ ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۲۲۵ ح ۳ و راجع : تحف العقول : ص ۴۵۸ .

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1757
صفحه از 501
پرینت  ارسال به