است اين بزرگان، در جعلى خواندن احاديث، اصرارى نداشتند و بسيارى اوقات، اخبار وارد شده را فقط واجبُ العمل نمىدانستند و از حكم قطعى به جعلى بودن آنها خوددارى مىكردند؛ زيرا پيشتر گذشت كه تفاوت حديث ضعيف و موضوع، بسيار است.
شيخ مفيد و شيخ طوسى، در جايگاه دو حلقه متّصل علمى و سيّد رضى و سيّد مرتضى، در مقام دو برادر فرزانه، همه از بزرگان مكتب بغداد بودند و با وجود كارهاى علمى و فقهى ديگر، به نقل، كتابت و املاى حديث، توجّه جدّى نشان دادند و از اين رو، يافتن حتّى يكى دو حديث جعلى در برخى كتابهاى ايشان، مانند الأمالى مفيد و نهج البلاغة، دشوار است.
شيخ مفيد، در پيراستن منابع تاريخى و سيره نيز با احاديث نامعتبر، برخوردى پيگير داشت و دو كتاب الإرشاد۱ و الجمل۲ او، گواه مراقبت وى از جريان نقل احاديث تاريخى است. كار سترگ سيّد مرتضى در تنزيه الأنبياء و نيز الأمالى در رويارويى با اسرائيليات و احاديث داستانسرايان، مثالزدنى و نشان دهنده قوّت نقد محتوايى در حوزه حديث شيعه است.
تأليفات رجالى و فهرست نگارىهاى متعدّد محدّثان را نيز بايد بدانها افزود. اين كتابها، به گونهاى غير مستقيم، به افشاى حديثسازان و احاديثشان، يارى رساندند. اين جريان كه از اواخر عصر حضور امامان عليهمالسلام و اوايل قرن سوم آغاز شد، دهها كتاب رجال و فهرست را به ارمغان آورد. در كتابهاى رجالى، نام برخى جاعلان و در كتابهاى فهرست، نام برخى كتابهاى ساختگى، افشا شدهاند. افزون بر اين، آگاهىهاى ديگر رجالى، مانند نام استادان و شاگردان و طبقات، يعنى وضعيت و ترتيب حلقههاى اتّصال راويان به بازشناسى جعل، يارى مىرساند.۳