371
شناخت نامه حدیث - جلد دوم

۸۲۰.تاريخ بغدادـ به نقل از ابو سعيد عقيلى كه از شاعران و ظريفان بود ـ: هنگامى كه هارون الرشيد به مدينه آمد، برايش گران آمد كه با قباى سياه و كمربند، از منبر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بالا رود. ابو البخترى [براى جرئت بخشيدن به هارون] گفت: جعفر بن محمّد عليه‏السلام از پدرش برايم نقل كرد كه جبرئيل نزد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آمد، در حالى كه قبايى به تن داشت و كمربندى خنجردار به كمر بسته بود. معافى تيمى، در اين باره سرود:
واى و صد واى بر ابو البخترى !
به هنگامه در آمدن مردم به محشر
از سخن باطل و آشكارگويى‏اش
در دروغ بستن بر [امام] جعفر [صادق عليه‏السلام] ميان مردم
به خدا سوگند، او لحظه‏اى همنشين امام عليه‏السلام نبوده است
تا از او چيزى در يابد، نه در باديه و نه در شهر
در همه عمرش مردم نديده‏اند
كه او ميان قبر و منبر [پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله]، رفت و آمد كند
اى دشمن خدا، فرزند وَهْب۱
كه سخن باطل و ناپذيرفتنى را آشكارا گفته است
مى‏پندارد كه جبرئيل شريفِ پرهيزگار
نزد مصطفى احمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آمد
در حالى كه قبا و كفش سياه به تن داشت
و خنجرى نيز به كمر بسته بود.

ر. ك: ح ۷۷۶.

۱۱ / ۱۵

حديث‏سازى در فضيلت شهرها

۸۲۱.سنن أبى داوودـ به نقل از ابن حواله ـ: پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «كار به آن‏جا مى‏انجامد كه سپاهيانى منظّم خواهيد بود ؛ سپاهى در شام، سپاهى در يمن و سپاهى در عراق». به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله گفتم: اى پيامبر خدا ! به من بفرما اگر آن روزگار را درك كردم، كدام را انتخاب كنم ؟ فرمود: «به شام برو كه گزيده خدا از زمين است و بندگان برگزيده‏اش را به سوى آن‏جا بر مى‏گزيند. امّا اگر نمى‏خواهيد به آن‏جا برويد، به يمن خودتان برويد و از آبگيرهاى خودتان بنوشيد كه خداوند، [حفاظت از] شام و اهالى آن را برايم به عهده گرفته است».

1.نام ابو البخترى ، «وَهْب» و نام پدرش نيز «وَهْب» بوده است .


شناخت نامه حدیث - جلد دوم
370

۸۲۰.تاريخ بغداد عن أبي سعيد العقيليـ وكانَ مِن ظُرَفاءِ النّاسِ وشُعَرائِهِم ـ: لَمّا قَدِمَ الرَّشيدُ المَدينَةَ أعظَمَ أن يَرقى مِنبَرَ النَّبِيِّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله في قَباءٍ أسوَدَ ومِنطَقَةٍ. فَقالَ أبُو البَختَرِيِّ: حَدَّثَني جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ عَن أبيهِ، قالَ: نَزَلَ جِبريلُ عَلَى النَّبِيِّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله وعَلَيهِ قَباءٌ ومِنطَقَةٌ مُخَنجِرا فيها بِخَنجَرٍ، فَقالَ المُعافَى التَّيمِيُّ:
وَيلٌ وعَولٌ لِأَبِي البَختَرِيّ
إذا ثَوَى النّاسُ فِي المَحشَرِ
مِن قَولِهِ الزُّورَ وإعلانِهِ
بِالكَذِبِ فِي النّاسِ عَلى جَعفَرِ
وَاللّه‏ِ ما جالَسَهُ ساعَةً
لِلفِقهِ في بَدوٍ ولا مَحضَرِ
ولا رَآهُ النّاسُ في دَهرِهِ
يَمُرُّ بَينَ القَبرِ وَالمِنبَرِ
يا قاتِلَ اللّه‏ِ ابنَ وَهبٍ لَقَد
أعلَنَ بِالزّورِ وبِالمُنكَرِ
يَزعُمُ أنَّ المُصطَفى أحمَدا
أتاهُ جِبريلُ التَّقِيُّ السَّرِيّ
عَلَيهِ خُفٌّ وقَبا أسوَدُ
مُخَنجِرا فِي الحَقوِ بِالخَنجَرِ.۱

راجع: ح ۷۷۶.

۱۱ / ۱۵

وَضعُ الحَديثِ في فَضائِلِ البُلدانِ

۸۲۱.سنن أبي داود عن ابن حوالة: قالَ رَسولُ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: سَيَصيرُ الأَمرُ إلى أن تَكونوا جُنودا مُجَنَّدَةً: جُندٌ بِالشّامِ، وجُندٌ بِاليَمَنِ، وجُندٌ بِالعِراقِ. قالَ ابنُ حَوالَةَ: خِر لي يا رَسولَ اللّه‏ِ إن أدرَكتُ ذلِكَ، فَقالَ: عَلَيكَ بِالشّامِ فَإِنَّها خِيَرَةُ اللّه‏ِ مِن أرضِهِ، يَجتَبي إلَيها خِيَرَتَهُ مِن عِبادِهِ، فَأَمّا إن أبَيتُم فَعَلَيكُم بِيَمَنِكُم وَاسقوا مِن غُدُرِكُم، فَإِنَّ اللّه‏َ تَوَكَّلَ لي بِالشّامِ وأَهلِهِ.۲

1.. تاريخ بغداد : ج ۱۳ ص ۴۸۲ الرقم ۷۳۲۳ ، تاريخ الإسلام للذهبي : ج ۱۳ ص ۴۹۲ الرقم ۳۷۱ ، وفيات الأعيان : ج ۶ ص ۳۹ الرقم ۷۷۳ ، تاريخ دمشق : ج ۶۳ ص ۴۱۱ كلّها نحوه وراجع علل الشرائع : ص ۳۴۸ ح ۷ .

2.. سنن أبي داود : ج ۳ ص ۴ ح ۲۴۸۳ ، مسند ابن حنبل : ج ۶ ص ۵۰ ح ۱۷۰۰۲ ، صحيح ابن حبّان : ج ۱۶ ص ۲۹۵ ح ۷۳۰۶ ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج ۱۱ ص ۲۵۰ ح ۲۰۴۵۶ عن أبي قلابة ، تاريخ الإسلام للذهبي : ج ۱ ص ۳۷۸ والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج ۱۲ ص ۲۸۷ ح ۳۵۰۶۷ وراجع كشف الأستار : ص ۸۳۸ و اللآلي المصنوعة : ج ۱ ص ۴۲۳ .

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1520
صفحه از 501
پرینت  ارسال به