را كه با هم مخاصمه دارند، از مراجعه به حكومتهاى طاغوتى، نهى كرده و خواستار حلّ و فصل درونى آن شده است. حال اگر هر كدام از دو سوى مخاصمه، براى خود، فردى آگاه به احاديث و فقه شيعى را برگزيدند و اين دو با هم اختلاف كردند، امام عليهالسلام به حكم آن داورى اعتبار بخشيده كه اعدل و افقه و اصدق در حديث و اورع باشد. برخى فقيهان، اين سخن را تعميم بخشيدهاند و در هر دو دسته حديثى كه با هم معارض باشند نيز جارى مىدانند. امرى كه پذيرفتنى مىنمايد و دليل آن مىتواند اطمينانبخشى بيشتر چنين خبرى در سنجش با خبر كسى باشد كه در درجه فروترى از عدالت، فقاهت و صداقت، قرار دارد. گفتنى است در روايت، وضعيت دو روايتى كه راويان آنها در همين صفات هم با هم مختلف باشند، بررسى نشده است، هر چند محتمل است مقصود از ذكر اين صفات، برترى مجموعىِ يك راوى بر راوى ديگر باشد.
۵ / ۲. شهرت روايى
در مقبوله عمر بن حنظله، راوى، فرض تساوى صفات هر دو حاكم را در دو سوى تعارض، مطرح مىكند و امام عليهالسلام، ترجيح را به سمت مستند حكم هر دو مىبرَد و مىفرمايد حكمى معتبر است كه مستند روايى آن، ميان اصحاب، مشهورتر باشد. گفتنى است اين معنا، در روايات ديگر نيز مورد اشاره قرار گرفته است.۱ همچنين در باره معناى شهرت و تفاوت آن با اجماع و اتّفاق و يا روايى و عملى و فتوايى بودن آن، بحثهايى در گرفته كه در كتابهاى اصول فقه، آمده است.
۶ / ۲. مخالفت با فتاوى رسمى
در مقبوله ياد شده و چندين حديث ديگر، اگر دو حديث متعارض، در موافقت با كتاب، موافقت با سنّت و نيز در صفات راوى و شهرت، همسان بودند و نتوانستيم به