با اين دو گناه، زبانزد بوده است.۱ افزون بر اين، احاديثى چند، تقيّه نكردن امام باقر عليهالسلام و امام صادق عليهالسلام را در مخالفت با نوشيدن مسكر، به صراحت بيان كردهاند.۲
گفتنى است تعداد احاديث فقهى تقيّهاى نيز، چندان زياد نيست. شيخ طوسى، در ميان حدود ۱۴ هزار روايتى كه در تهذيب الأحكام آورده، تنها حدود دويست روايت و يا گروه حديثى را تقيّهاى مىداند كه برخى از آنها هم، احتمالى است، نه حتمى. شيخ حرّ عاملى نيز در ميان بيش از ۳۵ هزار روايت وسائل الشيعة، تنها حدود چهارصد روايت را تقيّهاى خوانده است و فقط شيخ يوسف بحرانى در الحدائق الناضرة، تعداد آنها را تا نهصد روايت، رسانده است. مبناى نظرى بحرانى در تقيّه، با ديگر فقيهان شيعه، تفاوت دارد. ايشان، مشابهت حديث با آراى فقيهان اهل سنّت را براى تقيّهاى خواندن آن، كافى مىداند.۳
پس از احراز صدور تقيّهاى روايت، حجّيت آن براى زمان و مكان ديگر، از ميان مىرود و سوى ديگر تعارض، حجّت و معتبر مىشود. در اصطلاح علم اصول فقه، اثبات تقيّه، جهت صدور روايت را مشخّص و آن را ناظر به فرد يا گروه خاصّى مىكند كه حفظ جان و كيان شخص آنان، در گرو عمل به آن روايت است، نه بيان حكمى معتبر و لازم الإجرا براى همگان.
۵ / ۱. بَدا
برخى اختلاف حديثها به مسئله بَدا در هستى، باز مىگردند. بدا، به معناى تغيير در نگرش، آگاهى و دگرگونى پيش بينىها نسبت به رويدادهاست. بدا، تغيير در اراده الهى نيست؛ زيرا ذات مقدّس الهى، نمىتواند محل دگرگونى و تبدّل احوال باشد. بر