گريزپايى كه چون كسى را مىبيند، مىگريزد.۱
اين تفسير، تفاوت چندانى با معناى اصلى و لغوى ندارد. از اين رو، آنچه محلّ بحث است، معناى كاربردى و مقصود نهايى امامان عليهمالسلام از اين دسته روايات است.
معانى احتمالى
بر پايه تتبّع در ميان نظريات عالمانى كه به اين احاديث، اشاره داشتهاند، مىتوان دو احتمال معنايى را قابل طرح دانست. يك احتمال، ناظر به صعوبت علمى و دشوارى فهم است. احتمال ديگر، صعوبت را نه در فهم كه در پذيرش و تحمّل احاديث ناظر به فضائل اهل بيت عليهمالسلام مىداند. هر يك از اين دو احتمال، به دو معناى فرعىتر قابل تقسيماند. مىتوان صعوبت فهم را ناظر به بخشى از روايات، نه همه آنها دانست و مىتوان صعوبت فهم را در همه روايات اهل بيت عليهمالسلام، جارى دانست؛ امّا در ساحت باطن و لايههاى زيرين. قائلان احتمال دوم نيز دو دستهاند. دستهاى، آن را ناظر به فضيلت بزرگ و استثنايى ولايت الهى ائمّه دانستهاند و دستهاى آن را عام و ناظر به همه فضائل و كمالات ويژه ايشان مىدانند. ما اين معانى احتمالى را در دو دو دسته اصلى، بررسى مىكنيم و سپس، معناى مقبول را مطرح مىكنيم.
۱. صعوبت علمى
باورمندان صعوبت علمى، مضمون احاديث اهل بيت عليهمالسلام را بالاتر از افق علمى عمومى مىدانند و همين امر را موجب دشوارى فهم مىخوانند. اينان، «حديث» را در اين احاديث، به همان معناى اصطلاحى خود گرفته و اضافه آن را به «آل محمّد» يا «نا»، اضافه لاميه، يعنى سخنان صادر شده از اهل بيت عليهمالسلام دانستهاند. نتيجه اين برداشت، آن است كه فهم سخن اهل بيت عليهمالسلام، مشكل و دور از دسترس بسيارى