139
شناخت نامه حدیث - جلد دوم

۶۰۰.علل الشرائعـ به نقل از عبد المؤمن انصارى ـ: به امام صادق عليه‏السلام گفتم: عدّه‏اى روايت مى‏كنند كه پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرموده: «اختلاف امّت من، رحمت است».
امام عليه‏السلام پاسخ داد: «راست مى‏گويند».
گفتم: اگر اختلاف آنان رحمت است، پس اتّحاد ايشان، عذاب است ؟
فرمود: «معناى اين حديث، آن گونه نيست كه تو و آنان فهميده‏ايد ؛ بلكه منظور پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، اين سخن خداوند عز و جل است كه: «پس چرا از هر جمعيتى از آنان، گروهى [معدود]كوچ نمى‏كنند تا تحصيل دانشِ عميق نمايند و قوم خود را آن گاه كه به سوى آنها باز گشتند، هشدار دهند، باشد كه آنها بر حذر باشند؟». خداوند به آنان فرمان داد كه از هر سو، نزد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بروند و پيش او، آمد و شد كنند و آموزش ببينند و سپس، نزد مردم خود برگردند و تعليمات دين را به آنها نيز بياموزند. منظور پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، آمد و شدِ آنها از شهرهايشان بود، نه اختلاف در دين خدا. دين، البتّه يكى است».

۶۰۱.تهذيب الأحكامـ به نقل از عبده سابورى ـ: به امام صادق عليه‏السلام گفتم: قربانت گردم ! مردم از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله روايت مى‏كنند كه پاسى از شب هست كه هر بنده مؤمنى در آن دعايى بكند، دعايش مستجاب مى‏شود ؟
فرمود: «درست است».
گفتم: آن، چه ساعتى است ؟
فرمود: «از نيمه شب تا يكْ سومِ باقى مانده آن».
گفتم: فقط يك شب، چنين است يا هر شب ؟
فرمود: «هر شب».

۶۰۲.مكارم الأخلاقـ به نقل از عمّار ساباطى ـ: به امام صادق عليه‏السلام گفتم: مردم، روايت مى‏كنند كه پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله وصل كننده و وصل شونده را لعنت كرد. امام عليه‏السلام فرمود: «آرى». گفتم: كسى كه موها را مى‏بافد و به آنها، گيره مى‏زند [و آنها را به هم مى‏چسباند]، مراد است ؟ امام عليه‏السلام به من فرمود: «اين، اشكالى ندارد». گفتم: پس مقصود از وصل كننده و وصل شونده چيست ؟ فرمود: «مقصود، زن بدكاره و قوّاد (وصل كننده مرد به زن بدكار) است».

۶۰۳.بصائر الدرجاتـ به نقل از سَدير صيرفى ـ: نزد امام صادق عليه‏السلام بودم و برخى مسائل يارانمان را بر ايشان، عرضه مى‏كردم. در اين ميان، مسئله‏اى به ذهنم رسيد و گفتم: فدايت شوم ! هم اكنون سؤالى به ذهنم خطور كرد. فرمود: «ميان همين مسائل نيست ؟». گفتم: نه. فرمود: «چه سؤالى ؟». گفتم: سخن امير مؤمنان عليه‏السلام كه فرموده است: «كار ما، سخت و دشوار است. جز فرشته‏اى مقرّب يا پيامبرى فرستاده شده يا بنده‏اى كه خداوند، قلبش را به ايمان آزموده باشد، آن را نمى‏شناسد». امام عليه‏السلام فرمود: «آرى. فرشتگان نيز هم مقرّب دارند و هم غير مقرّب. پيامبران نيز برخى [به سوى قومشان] فرستاده شده‏اند و برخى نه. مؤمنان نيز برخى آزموده شده‏اند و برخى نه. اين امر [ولايت] شما بر فرشتگان، عرضه شد، امّا جز مقرّبان، به آن اقرار نكردند. بر پيامبران نيز عرضه شد و جز پيامبرانِ فرستاده شده، به آن اقرار نكردند. بر مؤمنان هم عرضه شد، امّا جز آزمودگان، به آن اقرار نكردند».


شناخت نامه حدیث - جلد دوم
138

۶۰۰.علل الشرائع عن عبد المؤمن الأنصاري: قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّه‏ِ عليه‏السلام: إنَّ قَوما يَروونَ أنَّ رَسولَ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قالَ: «اِختِلافُ اُمَّتي رَحمَةٌ» ؟ فَقالَ: صَدَقوا، فَقُلتُ: إن كانَ اختِلافُهُم رَحمَةً فَاجتِماعُهُم عَذابٌ ؟ قالَ: لَيسَ حَيثُ تَذهَبُ وذَهَبوا، وإنَّما أرادَ قَولَ اللّه‏ِ عز و جل: «فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِى الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»۱، فَأَمَرَهُم أن يَنفِروا إلى رَسولِ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ويَختَلِفوا إلَيهِ فَيَتَعَلَّموا، ثُمَّ يَرجِعوا إلى قَومِهِم فَيُعَلِّموهُم. إنَّما أرادَ اختِلافَهُم مِنَ البُلدانِ لاَ اختِلافا في دينِ اللّه‏ِ، إنَّمَا الدّينُ واحِدٌ، إنَّمَا الدّينُ واحِدٌ.۲

۶۰۱.تهذيب الأحكام عن عبدة السابوري: قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّه‏ِ عليه‏السلام: جُعِلتُ فِداكَ، إنَّ النّاسَ يَروونَ عَنِ النَّبِيِّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: «أنَّ فِي اللَّيلِ لَساعَةً لا يَدعو فيها عَبدٌ مُؤمِنٌ بِدَعوَةٍ إلاَّ استُجيبَ لَهُ» ؟ قالَ: نَعَم. قُلتُ: مَتى هِيَ ؟ قالَ: ما بَينَ نِصفِ اللَّيلِ إلَى الثُّلُثِ الباقي. قُلتُ: لَيلَةً مِنَ اللَّيالي أو كُلَّ لَيلَةٍ ؟ فَقالَ: كُلَّ لَيلَةٍ.۳

۶۰۲.مكارم الأخلاق عن عمّار الساباطي: قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّه‏ِ عليه‏السلام: إنَّ النّاسَ يَروونَ: أنَّ رَسولَ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله لَعَنَ الواصِلَةَ وَالمَوصولَةَ، قالَ: فَقالَ: نَعَم، قُلتُ: الَّتي تَمشُطُ وتَجعَلُ فِي الشَّعرِ القَرامِلَ۴ ؟ قالَ: فَقالَ لي: لَيسَ بِهذا بَأسٌ، قُلتُ: فَمَا الواصِلَةُ وَالمَوصولَةُ ؟ فَقالَ: الفاجِرَةُ وَالقَوّادَةُ.۵

۶۰۳.بصائر الدرجات عن سدير الصيرفي: كُنتُ بَينَ يَدَي أبي عَبدِ اللّه‏ِ عليه‏السلام أعرِضُ عَلَيهِ مَسائِلَ قَد أعطانيها أصحابُنا، إذ خَطَرَت بِقَلبي مَسأَلَةٌ، فَقُلتُ: جُعِلتُ فِداكَ، مَسأَلَةٌ خَطَرَت بِقَلبِي السّاعَةَ، قالَ: أ لَيسَت فِي المَسائِلِ ؟ قُلتُ: لا. قالَ: وما هِيَ ؟ قُلتُ: قَولُ أميرِ المُؤمِنينَ: «إنَّ أمرَنا صَعبٌ مُستَصعَبٌ لا يَعرِفُهُ إلاّ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، أو نَبِيٌّ مُرسَلٌ، أو عَبدٌ امتَحَنَ اللّه‏ُ قَلبَهُ لِلإِيمانِ» ؟ فَقالَ: نَعَم، إنَّ مِنَ المَلائِكَةِ مُقَرَّبينَ وغَيرَ مُقَرَّبينَ، ومِنَ الأَنبِياءِ مُرسَلينَ وغَيرَ مُرسَلينَ، ومِنَ المُؤمِنينَ مُمتَحَنينَ وغَيرَ مُمتَحَنينَ، وإنَّ أمرَكُم هذا عُرِضَ عَلَى المَلائِكَةِ فَلَم يُقِرَّ بِهِ إلاَّ المُقَرَّبونَ، وعُرِضَ عَلَى الأَنبِياءِ فَلَم يُقِرَّ بِهِ إلاَّ المُرسَلونَ، وعُرِضَ عَلَى المُؤمِنينَ فَلَم يُقِرَّ بِهِ إلاَّ المُمتَحَنونَ۶.۷

1.. التوبة : ۱۲۲ .

2.. علل الشرائع : ص ۸۵ ح ۴ ، معاني الأخبار : ص ۱۵۷ ح ۱ ، الاحتجاج : ج ۲ ص ۲۵۸ ح ۲۲۹ كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج ۱ ص ۲۲۷ ح ۱۹ .

3.. تهذيب الأحكام : ج ۲ ص ۱۱۸ ح ۴۴۴ ، الأمالي للطوسي : ص ۱۴۹ ح ۲۴۵ عن محمّد بن عبدة النيسابوري ، بحار الأنوار : ج ۸۷ ص ۱۶۵ ح ۵ وراجع كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۱ ص ۴۷۷ ح ۱۳۷۶ .

4.. القَرامِل : هي صفائر من شعر أوصوف أو إبريسم تصل به المرأة شعرها النهاية : ج ۴ ص ۵۱ «قرمل» .

5.. مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۱۹۴ ح ۵۷۵ ، بحار الأنوار : ج ۷۶ ص ۱۰۵ ذيل ح ۱ .

6.. وفي النسخة التي بأيدينا «الممتحنين» ، وما اثبتناه من بحار الأنوار .

7.. بصائر الدرجات : ص ۲۶ ح ۱ ، معاني الأخبار : ص ۴۰۷ ح ۸۳ وليس فيه صدره إلى «قال وما هي ؟ قلت» ، تفسير فرات : ص ۴۲۷ ح ۵۶۴ كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۱۹۵ ح ۴۰ .

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1773
صفحه از 501
پرینت  ارسال به