889
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

مى‏گفت: خداوندا ! تو مى‏دانى كه من انسانى شريفم . پس مرا بيامرز.
گفتم: چگونه خدا تو را بيامرزد، در حالى كه در كشتن پسر پيامبر خدا ، دست داشتى ؟
گفت: واى بر تو! پس چه كار مى‏كرديم؟! فرماندهانِ ما به ما دستورى دادند و ما هم سرپيچى نكرديم. اگر سرپيچى مى‏كرديم، بدتر از اين خرانِ آبكش بوديم.
گفتم: اين ، عذر زشتى است. فرمانبرى ، فقط در كار خير ، مُجاز است .۱

۷۳۵.الأمالى ، طوسى - به نقل از مدائنى، از راويانش - : مختار ، شمر بن ذى الجوشن را خواست. شمر به بيابان گريخت . خبر فرار او را به ابو عَمره رساندند . ابو عَمره با تعدادى از يارانش در پى شمر روان شد و او با آنها جنگ سختى كرد و زخمى شد و همين باعث ناتوانى او گرديد ، تا اين كه ابو عَمره او را دستگير كرد و براى مختار فرستاد .
مختار ، گردن او را زد و روغنى را در ديگى به جوش آورد و شمر را در آن انداخت و بدنش آش و لاش شد و از هم وا رفت.
يكى از وابستگان خاندان حارثة بن مُضَرِّب ، سر و صورت او را زير پا انداخت و لگد كرد.۲

1.كانَ شِمرٌ يُصَلّي مَعَنا ، ثُمَّ يَقولُ : اللّهُمَّ إنَّكَ تَعلَمُ أنّي شَريفٌ فَاغفِر لي . قُلتُ : كَيفَ يَغفِرُ اللَّهُ لَكَ وقَد أعَنتَ عَلى‏ قَتلِ ابنِ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ؟ قالَ : وَيحَكَ ! فَكَيفَ نَصنَعُ ؟ إنَّ اُمَراءَنا هؤُلاءِ أمَرونا بِأَمرٍ فَلَم نُخالِفهُم ، ولَو خالَفناهُم كُنّا شَرّاً مِن هذِهِ الحُمُرِ السُّقاةِ . قُلتُ : إنَّ هذا لَعُذرٌ قَبيحٌ ، فَإِنَّمَا الطّاعَةُ فِي المَعروفِ ۷۳۷ (ميزان الاعتدال : ج ۲ ص ۲۸۰ ، لسان الميزان : ج ۳ ص ۱۵۲) .

2.طَلَبَ المُختارُ شِمرَ بنَ ذِي الجَوشَنِ ، فَهَرَبَ إلَى البادِيَةِ ، فَسُعِيَ بِهِ إلى‏ أبي عَمرَةَ ، فَخَرَجَ إلَيهِ مَعَ نَفَرٍ مِن أصحابِهِ ، فَقاتَلَهُم قِتالاً شَديداً ، فَأَثخَنَتهُ الجِراحَةُ ، فَأَخَذَهُ أبو عَمرَةَ أسيراً وبَعَثَ بِهِ إلَى المُختارِ ، فَضَرَبَ عُنُقَهُ ، وأغلى‏ لَهُ دُهناً في قِدرٍ وقَذَفَهُ فيها فَتَفَسَّخَ ، ووَطِئَ مَولىً لِآلِ حارِثَةَ بنِ مُضَرِّبٍ وَجهَهُ ورَأسَهُ ۷۳۸ (الأمالى ، طوسى : ص ۲۴۴ الرقم ۴۲۴ ، بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۳۳۸ الرقم ۲) .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
888

چپ سپاه شد .
شمر ، هنگامى كه جنگ تن به تن امام حسين عليه السلام را در اوج تنهايى و بى‏ياورى ديد و متوجّه شد كه نمى‏توان امام عليه السلام را در جنگِ تن به تن از پاى در آورد ، فرمان داد كه پيادگان و تيراندازان و سواركاران ، به يكباره بر ايشان يورش برند . نيز پس از آن كه امام عليه السلام بر زمين افتاد و خولى از بريدن سر ايشان هراسيد ، بنا بر برخى از گزارش‏ها شمر بود كه از اسب به پايين آمد و سر مبارك امام عليه السلام را از پيكر ، جدا كرد و آن را به وسيله خولى براى عمر بن سعد فرستاد .
شمر همچنين به غلامش دستور داد تا همسر عبد اللَّه بن عُمَير كلبى را به شهادت برساند. نيز در حمله به خيمه‏ها، سوء قصد به جان امام زين العابدين عليه السلام و بردن اسيران و سرهاى مطهّر شهيدان از عراق به سوى دربار شام، نقش اصلى را به عهده داشت .
جنايات شمر به حدّى بود كه امام حسين عليه السلام ، او را نفرين نمود . وى در جريان قيام مختار ، مجبور به فرار شد ؛ امّا در ميان راه و در صحراى سوزان ميان كوفه و بصره ، گرفتار شد و در زد و خوردى كوتاه ، زخمى گرديد و بر طبق گزارش‏هايى ، در همان جا به قتل رسيد . گزارش ديگرى هم مى‏گويد : او را اسير كردند و به سوى مختار فرستادند . مختار هم او را گردن زد و جنازه او را در روغن جوشان انداخت .

۷۳۳.الملهوف: شمر بن ذى الجوشن - كه خدا لعنتش كند - به خيمه امام حسين عليه السلام يورش برد و با نيزه به آن كوبيد و آن گاه گفت: آتش بياوريد تا خيمه را با ساكنانش آتش بزنم!
امام حسين عليه السلام به او فرمود: «اى پسر ذى الجوشن! تو آتش مى‏خواهى تا خانواده مرا بسوزانى؟! خدا به آتش بسوزاندت!» .۱

۷۳۴.ميزان الاعتدال - به نقل از ابو اسحاق - : شمر با ما نماز مى‏خوانْد و پس از نماز

1.إنَّ شِمرَ بنَ ذِي الجَوشَنِ لَعَنَهُ اللَّهُ حَمَلَ عَلى‏ فُسطاطِ الحُسَينِ عليه السلام فَطَعَنَهُ بِالرُّمحِ ، ثُمَّ قالَ : عَلَيَّ بِالنّارِ اُحرِقهُ عَلى‏ مَن فيهِ . فَقالَ لَهُ الحُسَينُ عليه السلام : يَابنَ ذِي الجَوشَنِ ، أنتَ الدّاعي بِالنّارِ لِتُحرِقَ عَلى‏ أهلي ! أحرَقَكَ اللَّهُ بِالنّارِ ۷۳۶ (الملهوف : ص ۱۷۳ ، بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۵۴) .

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 41857
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به