چپ سپاه شد .
شمر ، هنگامى كه جنگ تن به تن امام حسين عليه السلام را در اوج تنهايى و بىياورى ديد و متوجّه شد كه نمىتوان امام عليه السلام را در جنگِ تن به تن از پاى در آورد ، فرمان داد كه پيادگان و تيراندازان و سواركاران ، به يكباره بر ايشان يورش برند . نيز پس از آن كه امام عليه السلام بر زمين افتاد و خولى از بريدن سر ايشان هراسيد ، بنا بر برخى از گزارشها شمر بود كه از اسب به پايين آمد و سر مبارك امام عليه السلام را از پيكر ، جدا كرد و آن را به وسيله خولى براى عمر بن سعد فرستاد .
شمر همچنين به غلامش دستور داد تا همسر عبد اللَّه بن عُمَير كلبى را به شهادت برساند. نيز در حمله به خيمهها، سوء قصد به جان امام زين العابدين عليه السلام و بردن اسيران و سرهاى مطهّر شهيدان از عراق به سوى دربار شام، نقش اصلى را به عهده داشت .
جنايات شمر به حدّى بود كه امام حسين عليه السلام ، او را نفرين نمود . وى در جريان قيام مختار ، مجبور به فرار شد ؛ امّا در ميان راه و در صحراى سوزان ميان كوفه و بصره ، گرفتار شد و در زد و خوردى كوتاه ، زخمى گرديد و بر طبق گزارشهايى ، در همان جا به قتل رسيد . گزارش ديگرى هم مىگويد : او را اسير كردند و به سوى مختار فرستادند . مختار هم او را گردن زد و جنازه او را در روغن جوشان انداخت .
۷۳۳.الملهوف: شمر بن ذى الجوشن - كه خدا لعنتش كند - به خيمه امام حسين عليه السلام يورش برد و با نيزه به آن كوبيد و آن گاه گفت: آتش بياوريد تا خيمه را با ساكنانش آتش بزنم!
امام حسين عليه السلام به او فرمود: «اى پسر ذى الجوشن! تو آتش مىخواهى تا خانواده مرا بسوزانى؟! خدا به آتش بسوزاندت!» .۱
۷۳۴.ميزان الاعتدال - به نقل از ابو اسحاق - : شمر با ما نماز مىخوانْد و پس از نماز