فصل دوم : بازتاب كشته شدن امام حسين عليه السلام در ميان قاتلانش
۲ / ۱
يزيد بن معاويه۱
۷۰۲.تاريخ الطبرى - به نقل از يونس بن حبيب جَرمى - : وقتى عبيد اللَّه بن زياد ، حسين بن على عليه السلام و برادرانش را كشت، سرِ آنها را براى يزيد بن معاويه فرستاد . يزيد ، نخست ، از كشته شدن آنها شادمان گرديد و عبيد اللَّه در نزد او جايگاهى والا پيدا كرد ؛ ولى زمانى طولانى نگذشت كه از كشته شدن حسين عليه السلام پشيمان شد و مىگفت: «اتّفاقى برايم نمىافتاد ، اگر براى پاسداشت شأن پيامبر و مراعات حقّ او و خويشاوندىاش، رنج حسين را تحمّل مىكردم و او را با خودم به خانهام مىبردم و در آنچه مىخواست، حاكمش مىكردم ، هرچند كه مايه عيب و ضعف حكومتم مىشد!
خدا ، ابن مرجانه را لعنت كند! او بود كه حسين را بيرون آورد و مجبورش كرد . حسين خواست كه راهش را باز كنند تا برگردد ؛ امّا او چنين نكرد . حسين خواست تا زمانى كه خداوند عزّوجلّ عمر او را به پايان مىرساند ، دستانش را در دستان من بگذارد و يا به سرحدّى از سرحدّات اسلامى برود ؛ ولى او چنين نكرد و جلوى حسين را گرفت و او را كشت و مرا با كشتن حسين، در ميان مسلمانان ، منفور كرد و در دلشان ، دشمنى با من را كاشت و نيكان و بَدان، به خاطر فاجعهآميز بودن كشتن حسين، با من دشمن