حضرت سجّاد عليه السلام، اين همه دروغ در وقت ملاقات خيالى با جابر ، نقل نمىنمودند ... ۱ .
محدّث قمّى نيز به تبعيت از استاد خود ، محدّث نورى ، مىنويسد :
مكشوف باد كه ثقات محدّثين و مورّخين ، متّفق اند ؛ بلكه خودِ سيّد جليل على بن طاووس نيز روايت كرده كه بعد از شهادت حضرت امام حسين عليه السلام ، عمر سعد ملعون ، نخست ، سرهاى شهدا را به نزد ابن زيادِ لعين ، روانه كرد و از پس آن ، روز ديگر ، اهل بيت را به جانب كوفه برد و ابن زياد خبيث ، بعد از شناخت و شماتت با اهل بيت ، ايشان را محبوس داشت و نامه به يزيد بن معاويه فرستاد كه در باب اهل بيت و سرها ، چه عمل نمايد. يزيد لعين ، جواب نوشت كه به جانب شام ، روان بايد داشت . لاجرم ، ابن زياد ملعون ، تهيّه سفر ايشان نموده و ايشان را به جانب شام فرستاد . و آنچه از قضاياى عديده و حكايت متفرّقه سِير ايشان به جانب شام از كتب معتبره نقل شده ، چنان مىنمايد كه ايشان را از راه سلطانى و قُرا و شهرهاى معموره ، عبور دادهاند كه قريب چهل منزل مىشود ، و اگر قطع نظر كنيم از ذكر منازل ايشان و گوييم از برّيه غربى فرات ، سير ايشان بوده ، آن هم قريب به بيست روز مىشود ؛ چه ، مابين كوفه و شام به خطّ مستقيم ، يكصد و هفتاد و پنج فرسخ گفته شده و در شام هم قريب به يك ماه ، توقّف كردهاند ، چنان كه سيّد ، در اقبال فرموده : "روايت شده كه اهل بيت ، يك ماه در شام ، اقامت كردند در موضعى كه ايشان را از سرما و گرما نگاه نمىداشت" - . پس با ملاحظه اين مطالب، خيلى مستبعد است كه اهلبيت بعد از اين همه قضايا، از شام برگردند و روز بيستم شهر صفر - كه روز اربعين و روز ورود جابر به كربلا بوده - به كربلا وارد شوند، و خودِ سيّد اجل ، اين مطلب را در اقبال ، مستبعد شمرده ، بهعلاوه آن كه اَحَدى از اَجلّاى فنّ حديث و معتمدين اهل سِيَر و تواريخ در مقاتل و غيره ، اشاره به اين مطلب نكردهاند ، با آن كه ذكر آن از جهاتى شايسته بود ؛ بلكه از سياق كلام ايشان ، انكار آن معلوم مىشود - چنان كه از عبارت شيخ مفيد در باب حركت اهل بيت به سمت