اظهار ندامت وى دلالت دارند ، بعيد به نظر مىرسد . اين گونه گزارشها ، احتمالاً ساخته و پرداخته بنى اميّه و يا حاكى از سياستبازى يزيدند .
۶۴۵.الملهوف : زينب عليها السلام ، هنگامى كه سر امام حسين عليه السلام را ديد ، گريبان خويش را گرفت و آن را دريد . سپس با صدايى غمآلود كه دلها را به درد مىآورْد ، ندا داد : اى حسين ! اى محبوب پيامبر خدا ! اى پسر مكّه و مِنا ! اى پسر فاطمه زهرا ، سَرور زنان ! اى پسر دختر مصطفى !
راوى مىگويد : به خدا سوگند ، هر كه را در مجلس حاضر بود ، گريانْد و يزيد ، ساكت بود .۱
۷ / ۷
احتجاج ابو بَرزه با يزيد
۶۴۶.تاريخ الطبرى - به نقل از قاسم بن بُخَيت - : يزيد به مردم ، اجازه ورود داد و آنان ، وارد شدند . سر ، پيشِ روى يزيد بود و او با سرِ چوبِدستىاش بر دندانهاى پيشينِ حسين عليه السلام مىزد . سپس گفت : ما و اين ، مانند همان اشعار حُصَين بن حُمام مُرّى هستيم كه :
سر مردانى را مىشكافند كه دوستشان داريمولى آنان ، نافرمانترين و ستمكارترين بودند .
مردى از ياران پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به نام ابو بَرزه اَسلَمى به او گفت : آيا با چوبدستى بر دندانهاى حسين، مىزنى؟ هان كه چوبدستىات بر جايى از دهان او فرود آمد كه بسى ديدم كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله آن را مىمكيد . هان - اى يزيد - ، تو روز قيامت مىآيى ، در