صداى مردم از هر سو بلند شد و به همديگر گفتند : هلاك شدهايد و نمىدانيد !
امام عليه السلام فرمود : «خدا ، رحمت كند كسى را كه اندرزم را بپذيرد و سفارشم را در باره خدا ، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و خاندانش حفظ كند ، كه پيامبر خدا ، الگويى نيكو براى ماست» .
آنان ، همگى گفتند : اى فرزند پيامبر خدا ! همه ما گوش به فرمان و مطيعيم و عهد تو را پاس مىداريم . نه به آن ، بىرغبتى مىكنيم و نه از آن ، روى مىگردانيم . خدا ، تو را رحمت كند ! هر فرمانى كه مىخواهى ، بده . جنگ تو ، جنگ ما و صلح تو ، صلح ماست . ما [حمله مىكنيم و] يزيد را دستگير مىكنيم و از هر كه بر تو و ما ستم كرده ، بيزارى مىجوييم .
امام عليه السلام فرمود : «دور باد ، دور باد! اى خيانتكاران مكّار ! ميان شما و هوسهايتان ، فاصله افتاده است . آيا مىخواهيد با من همان كنيد كه پيشتر با پدرم كرديد؟! هرگز! به پروردگارِ اَختران ، سوگند كه هنوز زخم ، التيام نيافته است . پدرم - كه درودهاى خدا بر او باد - و خانوادهاش ، همين ديروز كشته شدهاند و هنوز از دست رفتن پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله و پدرم و پسران پدرم را از ياد نبردهام و اندوهش ميان سينهام ، و تلخىاش در گلو و حلقم ، و غصّههايش در تخت سينهام جارى است و درخواستم اين است كه نه با ما و نه بر ضدّ ما باشيد» .
سپس فرمود :
شگفت نيست ، اگر حسين كشته شد ؛ چرا كه پدرش نيز [كشته] شد ؛همو كه از حسين ، بهتر و شريفتر بود .
اى كوفيان ! به آنچه بر حسين گذشته ، شادى نكنيدكه اين ، جرمش بزرگتر است .
كشتهاى به كنار رود [فرات] ! جانم فدايش !سزاى كسى كه او را به خاك افكنْد ، دوزخ است .
سپس فرمود : «ما در عوضِ هر يك كشته ، به همان كشتگان [شما در ميدان جنگ] ، راضى هستيم و ديگر ، پس از اين ، هيچ روزى ، نه به سود ما و نه به ضرر ما ، جنگى نخواهيم داشت» .۱