سوى عبيد اللَّه بن زياد ، روانه كرد . او فرمان داد تا سرِ بقيّه ياران و خاندان حسين عليه السلام را از تن ، جدا كنند و آنها به وسيله شمر بن ذى الجوشن - كه خدا ، لعنتش كند - و قيس بن اشعث و عمرو بن حَجّاج ، روانه شدند . آنان ، سرها را آوردند تا به كوفه رسيدند .
ابن سعد ، بقيّه روز عاشورا و تا ظهر روز بعد را توقّف كرد و سپس با بازماندگان خانواده حسين عليه السلام حركت نمود و همسران امام عليه السلام را بر پارچهاى روى تخته و بر كوهانِ شتران بىجهاز و بىپوشش نشاند و با صورتِ برهنه ميان دشمنان حركت داد ، در حالى كه آنان ، امانت بهترينِ پيامبران بودند ، و آنان را به سانِ اسيران ترك و روم ، در بند غم و مصيبت راندند .۱
۶ / ۲
وداع خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله با شهيدان
۵۹۸.تاريخ الطبرى - به نقل از قُرّة بن قيس تميمى - : به زنان و خانواده و فرزندان حسين عليه السلام ، هنگامى كه بر [جنازه] او گذشتند ، نگريستم . شيون مىكردند و صورت خود را مىخراشيدند ... .
هر چه را از ياد ببرم ، سخن زينب ، دختر فاطمه را به هنگام گذر بر برادرِ به خاك افتادهاش از ياد نمىبرم كه مىگفت : «وا محمّدا ! وا محمّدا ! فرشتگان آسمان بر تو درود بفرستند ! اين ، حسين است كه به صحرا افتاده و در خون خفته و دست و پا بُريده است . وا محمّدا ! دخترانت ، اسير گشتهاند و فرزندانت ، قطعه قطعه شدهاند و