۵۳۸.الأمالى، طوسى - به نقل از امّ سلمه - : آن شب كه رسيد ، پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را در خوابم ، غبارآلود و پريشان ديدم . اين را به ايشان گفتم و علّتش را جويا شدم . به من فرمود : «آيا نمىدانى كه من از به خاكسپارى حسين و يارانش مىآيم؟» .۱
۳ / ۲
به خاك سپارندگان امام عليه السلام و يارانش
۵۳۹.رجال الكشّى - به نقل از اسماعيل بن سهل ، از يكى از شيعيان - : نزد امام رضا عليه السلام بودم كه على بن ابى حمزه ، ابن سرّاج و ابن مُكارى بر ايشان وارد شدند ... .
على بن ابى حمزه به امام عليه السلام گفت : براى ما از پدرانت روايت شده كه امور [دفنِ ]امام را تنها امامى همانند او به عهده مىگيرد .
امام رضا عليه السلام به او فرمود : «مرا از حسين بن على عليه السلام خبر بده كه آيا امام بود ، يا نبود؟» .
گفت : امام بود .
فرمود : «چه كسى كارهاى او را به عهده داشت ؟» .
گفت : على بن الحسين عليه السلام .
فرمود : «على بن الحسين عليه السلام كجا بود؟» .
گفت : در كوفه در دست عبيد اللَّه بن زياد ، در بند بود .
و افزود : على بن الحسين عليه السلام [از ميان اسيرانْ] بيرون رفت ، بدون آن كه بفهمند .