571
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

يا آنچه در عنوان الكلام آمده است كه :
شب يازدهم ، بعد از خوردن آب ، شير در پستان [رَباب‏] آمد . پستان‏ها[يش ]را سرِ دست گرفت . همى گفت : نورِ ديده ، على اصغر ! كجايى ؟ پستان‏هاى من ، پُر از شير است !۱
يا اين كه به عملكرد سپاهيان ابن سعد ، بعد از واقعه عاشورا اشاره دارد :
قنداقه على اصغر را از زير خاك ، بيرون آوردند و سرِ او را به نيزه نمودند ۲ .
برخى از آنچه در منابع قابل استناد ، گزارش شده ، عبارت است از :

۳۷۳.الملهوف : هنگامى كه حسين عليه السلام ، شهادت جوانان و محبوبانش را ديد ، تصميم گرفت كه خود به ميدان برود و ندا داد : «آيا مدافعى هست كه از حرم پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ، دفاع كند ؟ آيا يكتاپرستى هست كه در باره ما از خدا بترسد ؟ آيا دادرسى هست كه به خاطر خدا ، به داد ما برسد ؟ آيا يارى دهنده‏اى هست كه به خاطر خدا ، ما را يارى دهد ؟» .
پس صداى زنان ، به ناله برخاست . امام عليه السلام ، به جلوى درِ خيمه آمد و به زينب عليها السلام فرمود : «كودك خُردسالم را به من بده تا با او ، خداحافظى كنم» .
او را گرفت و مى‏خواست او را ببوسد كه حَرمَلة بن كاهِل ، تيرى به سوى او انداخت كه در گلويش نشست و او را ذبح كرد .
امام عليه السلام به زينب عليها السلام فرمود : «او را بگير !» . سپس ، كف دستانش را زير خون [ گلوى او ]گرفت تا پُر شدند . خون را به سوى آسمان پاشيد و فرمود : «آنچه بر من وارد مى‏شود ، برايم آسان است ؛ چون بر خدا پوشيده نيست و در پيش ديد اوست» .
امام باقر عليه السلام [ در باره آن خون ] فرموده است : «از آن خون ، يك قطره هم به زمين ، باز نگشت» .۳

1.عنوان الكلام : ص ۲۶۸ و ۱۲۳ .

2.عنوان الكلام : ص ۲۶۵ و ۳۲۶ .

3.لَمّا رَأَى الحُسَينُ عليه السلام مَصارِعَ فِتيانِهِ وأحِبَّتِهِ، عَزَمَ عَلى‏ لِقاءِ القَومِ بِمُهجَتِهِ، ونادى‏: هَل مِن ذابٍّ يَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسولِ اللَّهِ؟ هَل مِن مُوَحِّدٍ يَخافُ اللَّهَ فينا؟ هَل مِن مُغيثٍ يَرجُو اللَّهَ بِإِغاثَتِنا؟ هَل مِن مُعينٍ يَرجو ما عِندَ اللَّهِ في إعانَتِنا؟ فَارتَفَعَت أصواتُ النِّساءِ بِالعَويلِ، فَتَقَدَّمَ إلى‏ بابِ الخَيمَةِ، وقالَ لِزَينَبَ: ناوِليني وَلَدِيَ الصَّغيرَ حَتّى‏ اُوَدِّعَهُ، فَأَخَذَهُ وأومَأَ إلَيهِ لِيُقَبِّلَهُ، فَرَماهُ حَرمَلَةُ بنُ الكاهِلِ بِسَهمٍ فَوَقَعَ في نَحرِهِ فَذَبَحَهُ. فَقالَ لِزَينَبَ: خُذيهِ، ثُمَّ تَلَقَّى الدَّمَ بِكَفَّيهِ حَتَّى امتَلَأَتا، ورَمى‏ بِالدَّمِ نَحوَ السَّماءِ وقالَ: هَوَّنَ عَلَيَّ ما نَزَلَ بي أنَّهُ بِعَينِ اللَّهِ. قالَ الباقِرُ عليه السلام: فَلَم يَسقُط مِن ذلِكَ الدَّمِ قَطرَةٌ إلَى الأَرضِ ۳۷۶ (الملهوف: ص ۱۶۸، بحار الأنوار: ج ۴۵ ص ۴۶) .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
570

همچنين در «زيارت ناحيه دوم» آمده است:
السَّلامُ عَلى‏ عَلِيٍّ الكَبيرِ ، السَّلامُ عَلَى الرَّضيعِ الصَّغيرِ ۱ .
سلام بر علىِ بزرگ ! سلام بر شيرخواره كوچك !
گفتنى است كه در شمارى از منابع متأخّر ، مطالبى در ذكر مصائب على اصغر ، گزارش شده است كه در منابع قابل استناد ، ديده نمى‏شود ؛ مانند آنچه در روضة الشهدا ، در پايان نقل زير ، در باره بى‏شير شدن مادر على اصغر آمده است كه :
[امام حسين عليه السلام ،] على اصغر را روى دست آورده و آواز داد كه :
اى قوم ! اگر به زعم شما ، من گناه كرده‏ام ، اين طفل ، بارى ، هيچ گناهى ندارد . وى را يك جرعه آب دهيد كه از غايتِ تشنگى ، شير در پستان مادرش نمانده ۲
.

يا آنچه در كتاب مَصرَعُ الحسين عليه السلام آمده كه :
در ميان لشكر عمر بن سعد ، در باره آب دادن به على اصغر ، اختلاف افتاد . ابن سعد به حَرمَله گفت : اين نزاع را قطع كن !۳
يا آنچه در سوگ‏نامه آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله آمده است كه :
حرمله به مختار گفت : اكنون كه مرا مى‏كُشى ، بگذار كارهاى خودم را بگويم تا قلبت را بسوزانم . اى امير ! من ، سه تير سه‏شاخه داشتم كه آنها را با زهر ، آميخته كرده بودم . با يكى از آنها ، گلوى على اصغر را در آغوش حسين ، دريدم ؛ با دومى ، قلب حسين را نشانه رفتم ... ، و با سومى ، گلوى عبد اللَّه بن حسن را ۴ .
يا آنچه در مُحْرِقُ القلوب آمده است كه :
على اصغر ، بعد از تير خوردن ، به روى پدر نگريست و تبسّمى كرد و سپس به شهادت رسيد ۵ .

1.المزار الكبير : ص ۴۹۶ ح ۹ ، بحار الأنوار : ج ۱۰۱ ص ۳۱۷ ح ۸ .

2.روضة الشهداء : ص ۳۴۲ . البته اين نقل ، بدون جمله آخر ، در تاريخ بلعمى آمده و بى‏اشكال است .

3.مصرع الحسين عليه السلام : ص ۱۸۱ .

4.سوگنامه آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله : ص ۵۳۵ به نقل از منهاج الدموع : ص ۴۱۱ .

5.محرق القلوب : ص ۱۰۶ .

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 41387
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به