۳۳۹.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : شمر بن ذى الجوشن ، حمله كرد ؛ ولى در برابرش ايستادگى كردند . ياران حسين عليه السلام ، با آن كه تنها ۳۲ سوار بودند ، به شدّت مىجنگيدند و بر هيچ سويى از لشكر كوفه حمله نمىبُردند، جز آن كه آن را مىشكافتند. پس عمر بن سعد ، حُصَين بن نُمَير را با پانصد تير انداز ، فرا خواند . آنان ، جلو آمدند تا به نزديك حسين عليه السلام و يارانش رسيدند و آنان را تيرباران كردند . اندكى نگذشت كه مَركبهايشان را از پاى در آوردند و با آنان جنگيدند تا ظهر ، فرا رسيد و كار جنگ ، بالا گرفت ؛ امّا ياران ابن سعد ، نتوانستند جز از يك جبهه ، بر آنانْ وارد شوند ؛ زيرا خيمههايشان ، گِرد هم و به يكديگر ، نزديك بود .
از اين رو ، عمر بن سعد ، پيادگان را فرستاد تا خيمهها را از چپ و راستشان ويران كرده ، از هم جدا كنند و سپس به محاصره خود در آورند ؛ امّا ياران حسين عليه السلام ، در دستههاى سه ، چهار نفرى ، ميان خيمهها پنهان مىشدند و بر هر يك از آنها كه مشغول ويران كردن خيمهها و غارت آنها بود ، يورش مىبردند و از نزديك ، او را مىزدند و مىانداختند و مىكُشتند .
پس عمر بن سعد ، فرمان داد كه خيمهها را با آتش بسوزانند . حسين عليه السلام نيز به يارانش فرمود : «بگذاريد تا آنها را بسوزانند ، كه اگر چنين كنند، نمىتوانند از آن بگذرند و به شما برسند» .
آنها خيمهها را سوزاندند و همان گونه شد كه حسين عليه السلام گفته بود .
همچنين گفته شده است : شَبَث بن رِبعى به او (ابن سعد) گفت: آيا زنان را مىترسانى، مادرت ، به عزايت بنشيند؟!