439
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

را مَركب خود گيريد و هر كدامتان ، دست مردى از خاندانم را بگيرد و در دشت‏ها و شهرهايتان ، پراكنده شويد تا خداوند ، گشايشى دهد كه اين مردم ، در پىِ من هستند و اگر به من دست بيابند ، در پىِ ديگران نمى‏روند» .
برادران ، پسران و برادرزادگان حسين عليه السلام و دو پسر عبد اللَّه بن جعفر ، به ايشان گفتند : چرا چنين كنيم ؟ براى اين كه پس از تو بمانيم ؟ ! خداوند ، هرگز آن [ روز ] را به ما نشان ندهد !
عبّاس بن على عليه السلام ، آغازگر اين سخن بود و سپس ، بقيّه آنان ، همين سخن و مانند آن را بر زبان آوردند .
حسين عليه السلام فرمود : «اى فرزندان عقيل ! كُشته شدن مُسلم ، براى شما كافى است . برويد كه من به شما ، اجازه دادم» .
آنان گفتند : مردم ، چه خواهند گفت ؟ مى‏گويند كه ما ، بزرگ و سَرور خود را و بهترينْ عموزادگان خود را رها كرديم و همراه آنان ، نه تيرى انداختيم ، و نه نيزه‏اى پَرانديم و نه شمشيرى زديم ، و نمى‏دانيم چه كردند! به خدا سوگند ، چنين نمى‏كنيم ؛ بلكه جان و مال و خانواده‏مان را فداى تو مى‏كنيم و همراه تو مى‏جنگيم تا به سرانجام تو برسيم . خداوند ، زندگى پس از تو را زشت گردانَد ! ... .
سپس ، مسلم بن عَوسَجه اسدى ، برخاست و به حسين عليه السلام گفت : آيا ما تو را تنها بگذاريم ، در حالى كه هنوز از عهده اداى حقّ تو در برابر خدا ، بيرون نيامده‏ايم ؟! بدان كه - به خدا سوگند - ، با تو هستم تا آن جا كه نيزه‏ام را در سينه‏هايشان بِشكنم ! تا هر زمان كه قبضه شمشيرم را به دست دارم ، با آنان مى‏جنگم و از تو ، جدا نمى‏شوم ؛ و اگر سلاح نداشته باشم تا با آنان بجنگم ، در دفاع از تو ، به سوى آنان ، سنگ پرتاب مى‏كنم تا همراه تو بميرم . سپس سعيد بن عبد اللَّه حنفى گفت : به خدا سوگند ، تو را تنها نمى‏گذاريم تا خدا بداند كه ما در غياب پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ، تو را پاس داشتيم . به خدا سوگند ، اگر مى‏دانستم كه كشته مى‏شوم و سپس زنده مى‏شوم ، آن گاه زنده زنده ، سوزانده مى‏شوم و خاكسترم را بر باد مى‏دهند و اين كار را هفتاد مرتبه با من مى‏كنند ،


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
438

سعد، گِرد آورد ، و اين ، هنگام غروب بود. من ، بيمار بودم . خودم را به او نزديك كردم تا سخنش را بشنوم . شنيدم كه پدرم به يارانش مى‏گويد: «خداوند - تبارك و تعالى - را با بهترين ثناها ، مى‏ستايم و او را بر شادى و سختى ، ستايش مى‏كنم . خدايا ! تو را بر اين مى‏ستايم كه به نبوّت ، گرامى‏مان داشتى و قرآن را به ما آموختى و در دين ، بينايمان گرداندى و برايمان ، گوش و چشم و دل ، قرار دادى و ما را از مشركان ، قرار ندادى .
امّا بعد، من ، يارانى شايسته‏تر و بهتر از ياران خود نمى‏شناسم و خانواده‏اى بهتر از خانواده‏ام ، در نيكى كردن و صِله اَرحام ، سراغ ندارم . خداوند ، از جانب من به همه شما ، جزاى خير دهد ! هان ! من گمان دارم كه روز [ كارزار ] ما با اين دشمنان ، فرداست. هان كه من ، نظرم را برايتان گفتم ! همگى آزاديد كه برويد . تعهّدى به من نداريد . اين [ سياهىِ ]شب ، شما را پوشانده است . آن را مَركب خود سازيد» .۱

۱ / ۱۸

پاسخ خانواده و ياران امام عليه السلام‏

۳۰۰.تاريخ الطبرى - به نقل از ضحّاك بن عبد اللَّه مِشرَقى - : من و مالك بن نضْر اَرحَبى ، بر حسين عليه السلام وارد شديم .
... چون شب شد ، فرمود : «اين ، [ سياهىِ ] شب است كه شما را پوشانده است . آن

1.جَمَعَ الحُسَينُ عليه السلام أصحابَهُ بَعدَما رَجَعَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ ، وذلِكَ عِندَ قُربِ المَساءِ ، قالَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام : فَدَنَوتُ مِنهُ لِأَسمَعَ وأنَا مَريضٌ ، فَسَمِعتُ أبي وهُوَ يَقولُ لِأَصحابِهِ : اُثني عَلَى اللَّهِ تَبارَكَ وتَعالى‏ أحسَنَ الثَّناءِ ، وأحمَدُهُ عَلَى السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ ، اللَّهُمَّ إنّي أحمَدُكَ عَلى‏ أن أكرَمتَنا بِالنُّبُوَّةِ ، وعَلَّمتَنَا القُرآنَ ، وفَقَّهتَنا فِي الدّينِ ، وجَعَلتَ لَنا أسماعاً وأبصاراً وأفئِدَةً ، ولَم تَجعَلنا مِنَ المُشرِكينَ . أمّا بَعدُ ، فَإِنّي لا أعلَمُ أصحاباً أولى‏ ولا خَيراً مِن أصحابي ، ولا أهلَ بَيتٍ أبَرَّ ولا أوصَلَ مِن أهلِ بَيتي ، فَجَزاكُمُ اللَّهُ عَنّي جَميعاً خَيراً ، ألا وإنّي أظُنُّ يَومَنا مِن هؤُلاءِ الأَعداءِ غَداً ، ألا وإنّي قَد رَأَيتُ لَكُم ، فَانطَلِقوا جَميعاً في حِلٍّ ، لَيسَ عَلَيكُم مِنّي ذِمامٌ ، هذا لَيلٌ قَد غَشِيَكُم ، فَاتَّخِذوهُ جَمَلاً ۳۰۱ (تاريخ الطبرى: ج ۵ ص‏۴۱۸؛ الإرشاد: ج ۲ ص ۹۱).

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 40430
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به