403
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

۲۶۶.الفتوح - پس از آن كه در «عُذَيب الهِجانات» ،۱ فرمان عبيد اللَّه بن زياد ، براى در تنگنا قرار دادن حسين عليه السلام رسيد - : حسين عليه السلام ، بيرون آمد و فرزندان و برادران و خانواده‏اش - كه رحمت خدا بر ايشان باد - ، پيشِ رويش بودند .
حسين عليه السلام ، لَختى به ايشان نگريست و گريست و فرمود: «خدايا ! ما خاندان پيامبرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله هستيم و از حرم جدّمان ، بيرون رانده شده‏ايم و بنى اميّه ، بر ما ستم كرده‏اند. حقّ ما را [ از ايشان ]بگير و بر اين قوم كافر ، يارى‏مان ده» .
سپس حسين عليه السلام در ميان خانواده‏اش بانگ زد و از آن جا حركت كرد تا روز چهارشنبه يا پنج‏شنبه ، دوم محرّم سال ۶۱ [ هجرى ] در كربلا فرود آمد . به يارانش رو كرد و فرمود : «آيا اين جا كربلاست ؟» .
گفتند: آرى .
حسين عليه السلام به يارانش فرمود: «فرود آييد كه اين جا، جايگاه اندوه و بلاست! اين جا، محلّ فرود آمدن مَركب‏هايمان ، و اين جا محلّ بار و بُنه ما و ريخته شدن خونمان است».
آنها پياده شدند و بارهايشان را در جايى كناره فرات ، فرود آوردند و خيمه‏اى را براى حسين عليه السلام و همسران و فرزندانش ، بر پا كردند و خويشان حسين عليه السلام ، گِرداگِرد خيمه او ، خيمه زدند۲ .۳

1.عُذَيب الهِجانات، منطقه‏اى در نزديكى قادسيه در عراق، بوده‏است (ر.ك: نقشه شماره ۳ در پايان كتاب).

2.در مقتل الحسين خوارزمى ، اين افزوده آمده است : امام عليه السلام فرمود : «به راستى كه مردم ، بندگان دنيايند و دين ، فقط بازيچه‏اى بر سرِ زبان آنهاست . تا آن جا كه زندگى‏شان اقتضا دارد ، گِرد آن مى‏چرخند و زمانى كه در بوته آزمايش گذاشته شوند ، دينداران، اندك اند» .

3.خَرَجَ الحُسَينُ عليه السلام ووُلدُهُ وإخوَتُهُ وأهلُ بَيتِهِ - رَحمَةُ اللَّهِ عَلَيهِم - بَينَ يَدَيهِ ، فَنَظَرَ إلَيهِم ساعَةً وبَكى‏ ، وقالَ : اللَّهُمَّ إنّا عِترَةُ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه و آله ، وقَد اُخرِجنا وطُرِدنا عَن حَرَمِ جَدِّنا ، وتَعَدَّت بَنو اُمَيَّةَ عَلَينا ، فَخُذ بِحَقِّنا ، وَانصُرنا عَلَى القَومِ الكافِرينَ . قالَ : ثُمَّ صاحَ الحُسَينُ عليه السلام في عَشيرَتِهِ ، ورَحَلَ مِن مَوضِعِهِ ذلِكَ ، حَتّى‏ نَزَلَ كَربَلاءَ في يَومِ الأَربِعاءِ ، أو يَومِ الخَميسِ ، وذلِكَ فِي الثّاني مِنَ المُحَرَّمِ ، سَنَةَ إحدى‏ وسِتّينَ ، ثُمَّ أقبَلَ إلى‏ أصحابِهِ ، فَقالَ لَهُم : أهذِهِ كَربَلاءُ ؟ فَقالوا : نَعَم . فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام لِأَصحابِهِ : اِنزِلوا ، هذا مَوضِعُ كَربٍ وبَلاءٍ ، هاهُنا مُناخُ رِكابِنا ، ومَحَطُّ رِحالِنا ، وسَفكُ دِمائِنا . قالَ : فَنَزَلَ القَومُ ، وحَطُّوا الأَثقالَ ناحِيَةً مِنَ الفُراتِ ، وضُرِبَت خَيمَةُ الحُسَينِ عليه السلام لِأَهلِهِ وبَنيهِ ، وضَرَبَ عَشيرَتُهُ خِيامَهُم مِن حَولِ خَيمَتِهِ ۲۶۸ (الفتوح : ج ۵ ص ۸۳ ، مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۱ ص ۲۳۶) .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
402

۱ / ۲

سرزمين اندوه و بلا

۲۶۴.المعجم الكبير - به نقل از مطّلب بن عبد اللَّه بن حَنطَب - : هنگامى كه حسين بن على عليه السلام را محاصره كردند، پرسيد: «نام اين سرزمين چيست ؟» .
گفتند: كربلا.
فرمود: «پيامبر صلى اللَّه عليه و آله راست گفت . به درستى كه اين ، سرزمينِ كَرْب (اندوه ) و بلاست» .۱

۲۶۵.المعجم الكبير : اُمّ سَلَمه گفت : روزى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله در خانه‏ام نشسته بود كه فرمود : «كسى بر من وارد نشود» .
من ، چشم‏انتظار بودم ، كه حسين عليه السلام وارد شد و صداى گريه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را شنيدم. سَرَك كشيدم . ديدم حسين عليه السلام در دامان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله است و ايشان ، گريه‏كنان، دست بر پيشانى خود مى‏كشد. گفتم: به خدا سوگند، نفهميدم كِى داخل شد!
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «جبرئيل ، با ما در خانه بود و گفت: او (حسين) را دوست دارى ؟
گفتم: از دنيا [ او را ] دوست دارم .
جبرئيل گفت: بى ترديد ، امّتت ، او را به زودى در سرزمينى به نام كربلا مى‏كُشند» .
[امّ سلمه گفت :] سپس جبرئيل ، از خاك آن جا برگرفت و به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نشان داد و حسين عليه السلام [ سال‏ها بعد ، ]هنگامى كه او را براى كُشتنْ محاصره كردند، پرسيد: «نام اين سرزمين چيست ؟» .
گفتند: كربلا.
فرمود: «خدا و پيامبرش راست گفتند ؛ سرزمينِ كَرْب (اندوه) و بلاست» .۲

1.لَمّا اُحيطَ بِالحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام قالَ : مَا اسمُ هذِهِ الأَرضِ ؟ قيلَ : كَربَلاءُ . فَقالَ : صَدَقَ النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه و آله إنَّها أرضُ كَربٍ وبَلاءٍ ۲۶۶ (المعجم الكبير : ج ۳ ص ۱۰۶ ح ۲۸۱۲ ، العقد الفريد: ج ۳ ص ۳۶۵).

2.كانَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله جالِساً ذاتَ يَومٍ في بَيتي ، فَقالَ : لا يَدخُل عَلَيَّ أحَدٌ ، فَانتَظَرتُ ، فَدَخَلَ الحُسَينُ عليه السلام ، فَسَمِعتُ نَشيجَ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله يَبكي ، فَاطَّلَعتُ ، فَإِذا حُسَينٌ عليه السلام في حِجرِهِ ، وَالنَّبِيُّ صلى اللَّه عليه و آله يَمسَحُ جَبينَهُ ، وهُوَ يَبكي ، فَقُلتُ : وَاللَّهِ ، ما عَلِمتُ حينَ دَخَلَ . فَقالَ : إنَّ جِبريلَ عليه السلام كانَ مَعَنا فِي البَيتِ ، فَقالَ : تُحِبُّهُ ؟ قُلتُ : أمّا مِنَ الدُّنيا فَنَعَم . قالَ : إنَّ اُمَّتَكَ سَتَقتُلُ هذا بِأَرضٍ يُقالُ لَها : كَربَلاءُ ، فَتَناوَلَ جِبريلُ عليه السلام مِن تُربَتِها ، فَأَراهَا النَّبِيَّ صلى اللَّه عليه و آله . فَلَمّا اُحيطَ بِحُسَينٍ عليه السلام حينَ قُتِلَ قالَ : مَا اسمُ هذِهِ الأَرضِ ؟ قالوا : كَربَلاءُ ، قالَ : صَدَقَ اللَّهُ ورَسولُهُ ، أرضُ كَربٍ وبَلاءٍ ۲۶۷ (المعجم الكبير : ج ۳ ص ۱۰۸ ح ۲۸۱۹ ، كنز العمّال : ج ۱۳ ص ۶۵۶ ح ۳۷۶۶۶) .

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 41264
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به