بزرگ تهرانى۱ و يوسف اِليان سَركيس ،۲ اين كتاب را به وى منسوب نمودهاند . آنچه نظر اسماعيل پاشا را كماعتبار مىكند ، اشاره وى به وفيات الأعيان به عنوان منبع است ، حال آن كه ما چنين مطلبى را در وفيات الأعيان نيافتيم و اسماعيل پاشا خود در كتاب ديگرش ، إيضاح المكنون ، كتاب را بدون ذكر مؤلّف آن ، معرّفى كرده است .۳
كتابشناسان معاصر ، مانند سيّد عبد العزيز طباطبايى ، نيز بر اين اعتقادند كه اين كتاب را بر اسفراينى بستهاند ؛ زيرا اسلوب و سبْك آن، با كتابهاى تأليفشده در قرن چهارم ، يعنى سالهاى تدريس و تأليف اسفراينى ، همسان نيست .۴ نكته آخر ، آن كه مطالب كتاب ، بدون سند و مأخذ است و گاه چنان غير معتبر و دور از عقل است۵ كه تأليف آن را از سوى يك فقيه دانشمند، بعيد مىسازد . از اين رو ، محقّقان خبره در سيره و تاريخ امام حسين عليه السلام ، به انكار آن پرداختهاند .۶
۳ . روضة الشهدا
كمال الدين حسين بن على واعظ كاشفى (م ۹۱۰ ق) مبتكر سبْك قصّهپردازى و پردازش پندگونه از وقايع تاريخى است . او كه سنّى يا شيعه بودنش معلوم نيست ، شيفته اهل بيت عليهم السلام بود و براى جذب عوام ، حوادث تاريخى و بويژه حادثه عاشورا را با نثرى دلپسند به داستان در آورد و در اين ميان ، مطالب معتبر و غير معتبر و مستند و
1.الذريعة: ج ۱۷ ص ۷۲ - ۷۳ ش ۳۸۰.
2.معجم المطبوعات العربّية: ج ۱ ص ۴۳۶.
3.ايضاح المكنون: ج ۲ ص ۶۸۵ .
4.ر.ك : أهل البيت فى المكتبة العربيّة: ص ۶۵۵.
5.مانند آن كه اسب امام حسين عليه السلام به تنهايى ۲۶ سواره و نُه اسب را كشت (نور العين: ص ۵۱) و يا جنگ از روز سوم محرّم شروع شد و امام عليه السلام در همان روز سوم ، هزار نفر را كشت (ص ۳۶) و موارد ديگر (ر. ك : ص ۷ و ۳۷ - ۳۸ و ۴۱ و ۴۴ و ۴۸ و...) .
6.مانند شهيد قاضى طباطبايى كه آن را در ضعف و جعل ، مانند مقتل منسوب به ابو مخنف و سراسر قصّه مىخواند (تحقيق در باره اوّلْ اربعين حضرت سيّد الشهدا عليه السلام: ص ۶۰) و نيز ميرزا محمّد ارباب در اربعين حسينيّه (ص ۲۷۲) و فضلعلى قزوينى در الإمام حسين عليه السلام و أصحابه (ج ۱ ص ۱۵۰) .