305
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

اين شهر ، واقفى و جايگاه خانواده‏اش را در ميان قبيله مى‏دانى . بستگان او باخبر شده‏اند كه من و همراهانم ، او را نزد تو آورده‏ايم. تو را به خدا سوگند ، او را به خاطر من ببخش. من از دشمنى بستگان او ، ناراحتم . آنان ، گرامى‏ترين مردمانِ اين شهر و پشتوانه اهل يمن هستند.
ابن زياد ، وعده داد كه او را ببخشد ؛ ليكن قضاياى مسلم كه اتّفاق افتاد، تصميمش عوض شد و از وفا كردن به وعده‏اش سر باز زد.
وقتى مسلم بن عقيل به شهادت رسيد، ابن زياد، دستور داد هانى بن عروه را به بازار ببرند و سرش را از بدنش جدا كنند . هانى را با دستان بسته به بازار خريد و فروشِ گوسفند بردند و او پيوسته مى‏گفت: اى قبيله مَذحِج ! امروز براى من، مَذحِجى نيست ! اى قبيله مَذحِج ! قبيله مَذحِج كجاست؟
آن گاه چون ديد كسى او را يارى نمى‏كند ، دستش را كشيد و از طناب ، بيرون آورد و گفت: آيا عصايى، كاردى، سنگى، استخوانى يافت نمى‏شود تا آدمى از جان خود ، دفاع كند ؟
بر او حمله بردند و او را محكم بستند . آن گاه به وى گفتند: گردنت را دراز كن .
گفت : من نسبت به گردنم ، سخاوتمند نيستم و شما را بر كشتن خويش ، يارى نمى‏كنم.
غلام عبيد اللَّه بن زياد - كه تُرك بود و نامش رشيد بود - با شمشير ، ضربتى بر او زد ؛ ولى اثر نكرد . هانى گفت: بازگشت ، به سوى خداست . بار خدايا ! به سوى رحمت و رضوان تو مى‏آيم.
آن گاه [آن غلام ،] ضربه‏اى ديگر زد و او را كشت .
عبد الرحمان بن حُصَين مرادى ، او (غلام عبيد اللَّه) را در منطقه خازِر۱ به همراه عبيد اللَّه بن زياد ديد . مردم گفتند: اين ، قاتل هانى بن عروه است.
پسر حُصَين گفت: خداوند ، مرا بكشد ، اگر او (غلام عبيد اللَّه) را نكشم ، يا در اين

1.ر . ك : نقشه شماره ۵ در پايان كتاب .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
304

سخنى در باره مدّت حضور مسلم در كوفه‏

بر پايه گزارش‏هاى تاريخى ، مسلم عليه السلام ، نيمه ماه رمضان از مكّه خارج شد و پنجم شوّال ، وارد كوفه گرديد . وى هشتم ذى حجّه ، مقارن با حركت امام حسين عليه السلام از مكّه به سوى كوفه ، در داخل شهر با نيروهاى ابن زياد ، درگير شد و نهم ذى حجّه ، به شهادت رسيد .
بنا بر اين ، مدّت حضور او در كوفه ، دو ماه و چهار روز بوده است . البتّه برخى منابع تاريخى ، شهادت مسلم عليه السلام را سوم و برخى ، هشتم ذى حجّه ذكر كرده‏اند كه در اين صورت ، يك يا شش روز از مدّتِ ياد شده ، كاسته مى‏گردد .

۴ / ۳۴

شهادت هانى بن عُروه‏

هانى بن عُروه مُرادى مَذحِجى ، از كسانى است كه جاهليت و اسلام را درك كرده بودند و به همين جهت ، او را «مُخَضرَم» ناميده‏اند . وى هنگام وفات پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ، بيش از چهل سال داشته است .
هانى ، از ياران ويژه امام على عليه السلام بوده و در جنگ‏هاى جمل و صِفّين ، ايشان را همراهى كرده است .
وى از بزرگان يمن بود كه به كوفه آمد و رياست قبيله مُراد را بر عهده داشت و از اين رو ، نيروهاى فراوانى در اختيار او بوده است . در جريان نهضت كوفه ، هانى ، يكى از اصلى‏ترين حاميان مسلم عليه السلام بود كه خانه خود را مركز استقرار وى و هدايت نهضت قرار داد ؛ امّا ابن زياد ، او را با نيرنگْ دستگير كرد و سرانجام ، در نهم ذى حجّه سال شصتم هجرى ، فرداى آن روزى كه امام حسين عليه السلام به طرف كوفه حركت كرده بود ، به شهادت رساند . وى هنگام شهادت ، حدود نود سال داشت .

۱۷۹.تاريخ الطبرى - به نقل از عَون بن ابى جُحَيفه - : محمّد بن اشعث ، نزد عبيد اللَّه بن زياد رفت و در باره هانى بن عروه ، با او حرف زد و گفت: تو به موقعيت هانى بن عروه در

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 41898
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به