159
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

۲ / ۴

پيشگويى درباره شهادت او ، نزديك وفاتش‏

۹.الفتوح - به نقل از ابن عبّاس - : نزد پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله - كه در حال احتضار بود - حاضر شدم . حسين بن على عليه السلام را به سينه‏اش چسبانده بود و مى‏فرمود: «اين، از پاكان تبار من و نورهاى خاندان و برگزيدگان نسل من است . خدا به كسى كه او را پس از من محافظت نمى‏كند، بركت ندهد!» .
سپس پيامبر صلى اللَّه عليه و آله لختى بيهوش شد و به هوش آمد و فرمود : «اى حسين! روز قيامت ، ميان من و قاتل تو در پيشگاه خدا، ايستادن و طرح دعوايى است و من خشنودم كه خداوند ، مرا مدّعى قاتل تو در روز قيامت قرار داده است» .۱

1.إنّي حَضَرتُ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله وهُوَ فِي السِّياقِ ، وقَد ضَمَّ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام إلى‏ صَدرِهِ ، وهُوَ يَقولُ : هذا مِن أطائِبِ أرومَتي ، وأنوارِ عِترَتي، وخِيارِ ذُرِّيَّتي ، لا بارَكَ اللَّهُ فيمَن لا يَحفَظُهُ بَعدي . قالَ ابنُ عَبّاسٍ : ثُمَّ اُغمِيَ عَلَى النَّبِيِّ صلى اللَّه عليه و آله ساعَةً ، ثُمَّ أفاقَ ، وقالَ : يا حُسَينُ ، إنَّ لي ولِقاتِلِكَ يَومَ القِيامَةِ مَقاماً بَينَ يَدَي رَبّي ، وخُصومَةً ، وقَد طابَت نَفسي ؛ إذ جَعَلَنِيَ اللَّهُ خَصيماً لِمَن قَتَلَكَ يَومَ القِيامَةِ ۹ (الفتوح : ج ۴ ص ۳۵۰) .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
158

إنّا إليه راجعون) بر زبان راند و چشمانش اشكبار شد و چون علّت را پرسيدند، فرمود: «اين ، جبرئيل است كه از سرزمين كنار فرات به نام كربلا برايم خبر آورده كه فرزندم حسين ، پسر فاطمه ، در آن جا كشته مى‏شود» .
گفته شد: اى پيامبر خدا! چه كسى او را مى‏كشد؟
فرمود: «مردى به نام يزيد ، كه خدا به عمرش بركت ندهد! گويى جايگاه به خاك افتادن و به خاك سپردنش را و سرش را كه به هديه آورده‏اند، مى‏بينم . به خدا سوگند ، هيچ كس به سر فرزندم حسين نمى‏نگرد و شادى نمى‏كند، جز آن كه خداوند ، دل و زبانش را دوگونه مى‏كند» .
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از آن سفر، اندوهناك باز گشت و سپس از منبر ، بالا رفت و خطبه خواند و اندرز داد، در حالى كه حسين عليه السلام و حسن عليه السلام ، پيش رويش بودند.
هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از خطبه‏اش فارغ شد، دست راستش را بر سر حسن عليه السلام و دست چپش را بر سر حسين عليه السلام نهاد و آن گاه سرش را به سوى آسمان بالا برد و گفت: «خدايا! من ، محمّد، بنده و پيامبرت هستم و اين دو ، پاكان خاندانم و برگزيدگان نسل و تبارم‏اند و كسانى هستند كه به جاى خود در ميان امّتم مى‏نهم . خدايا! جبرئيل به من خبر داده كه اين فرزندم ، كشته و وانهاده مى‏شود . خدايا! به خاطر كشته شدنش، بركتش بده و او را از سَروران شهيدان قرار ده ، كه تو بر هر كارى توانايى . خدايا! كشنده و واگذارنده او را بركت نده!» .
مردم در مسجد ، صدا به گريه بلند كردند. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «آيا مى‏گرييد و او را يارى نمى‏دهيد؟! خدايا! تو خود ، ولى و ياور او باش» .
ابن عبّاس مى‏گويد: سپس پيامبر صلى اللَّه عليه و آله با رنگى دگرگون و سرخ و برافروخته باز گشت و در حالى كه از چشمانش اشك مى‏ريخت ، خطبه‏اى رسا و كوتاه خواند .۱

1.لَمّا أتَت عَلَى الحُسَينِ عليه السلام مِن مَولِدِهِ سَنَتانِ كامِلَتانِ ، خَرَجَ النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه و آله في سَفَرٍ لَهُ ، فَلَمّا كانَ في بَعضِ الطَّريقِ وَقَفَ ، فَاستَرجَعَ ودَمَعَت عَيناهُ ، فَسُئِلَ عَن ذلِكَ ، فَقالَ : هذا جَبرَئيلُ عليه السلام يُخبِرُني عَن أرضٍ بِشاطِىِ الفُراتِ ، يُقالُ لَها كَربَلاءُ ، يُقتَلُ بِها وَلَدِيَ الحُسَينُ ابنُ فاطِمَةَ . فَقيلَ : مَن يَقتُلُهُ - يا رَسولَ اللَّهِ - ؟ فَقالَ : رَجُلٌ يُقالُ لَهُ : يَزيدُ ، لا بارَكَ اللَّهُ لَهُ في نَفسِهِ ! وكَأَنّي أنظُرُ إلى‏ مَصرَعِهِ ومَدفَنِهِ بِها ، وقَد اُهدِيَ بِرَأسِهِ ، و وَاللَّهِ ، ما يَنظُرُ أحَدٌ إلى‏ رَأسِ وَلَدِيَ الحُسَينِ فَيَفرَحُ ، إلّا خالَفَ اللَّهُ بَينَ قَلبِهِ ولِسانِهِ . قالَ : ثُمَّ رَجَعَ النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه و آله مِن سَفَرِهِ ذلِكَ مَغموماً ، ثُمَّ صَعِدَ المِنبَرَ ، فَخَطَبَ ووَعَظَ ، وَالحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام بَينَ يَدَيهِ مَعَ الحَسَنِ عليه السلام . قالَ : فَلَمّا فَرَغَ مِن خُطبَتِهِ ، وَضَعَ يَدَهُ اليُمنى‏ عَلى‏ رَأسِ الحَسَنِ عليه السلام ، وَاليُسرى‏ عَلى‏ رَأسِ الحُسَينِ عليه السلام ، ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ الَى السَّماءِ ، فَقالَ : اللَّهُمَّ إنّي مُحَمَّدٌ عَبدُكَ ونَبِيُّكَ ، وهذانِ أطايِبُ عِترَتي ، وخِيارُ ذُرِّيَّتي وأرومَتي ، ومَن اُخَلِّفُهُم في اُمَّتي ، اللَّهُمَّ وقَد أخبَرَني جِبريلُ بِأَنَّ وَلَدي هذا مَقتولٌ مَخذولٌ ، اللَّهُمَّ فَبارِك لَهُ في قَتلِهِ ، وَاجعَلهُ مِن ساداتِ الشُّهَداءِ ، إنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَي‏ءٍ قَديرٌ ، اللَّهُمَّ ولا تُبارِك في قاتِلِهِ وخاذِلِهِ ! قالَ : وضَجَّ النّاسُ فِي المَسجِدِ بِالبُكاءِ . فَقالَ النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه و آله : أتَبكونَ ولا تَنصُرونَهُ ؟ اللَّهُمَّ فَكُن أنتَ لَهُ وَلِيّاً وناصِراً . قالَ ابنُ عَبّاسٍ : ثُمَّ رَجَعَ وهُوَ مُتَغَيِّرُ اللَّونِ ، مُحمَرُّ الوَجهِ ، فَخَطَبَ خُطبَةً بَليغَةً موجَزَةً وعَيناهُ يَهمِلانِ دُموعاً ۸ (الفتوح : ج ۴ ص ۳۲۵ ؛ الملهوف : ص ۹۳) .

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 41224
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به