۷۸۹.المصباح، كفعمى: سَكينه (دختر امام حسين عليه السلام) گفت: وقتى [پدرم] حسين عليه السلام شهيد شد، او را در آغوش گرفتم و از هوش رفتم . شنيدم كه مىفرمود:
«اى شيعيان من ! هر گاه آب گوارايى نوشيديد ، مرا ياد كنيديا اگر در باره غريبى يا شهيدى چيزى شنيديد، بر من مويه كنيد» .
پس سكينه سراسيمه برخاست، در حالى كه زير چشمش آسيب ديده بود و بر صورت خود ، سيلى مىزد . در اين هنگام ، هاتفى ندا داد:
آسمان و زمين بر اواشك و خون فراوان گريست.
آن دو بر كشته كربلا مىگريستنددر ميان همهمه مدّعيان امّت .
از آبى كه در نزديكىاش بود ، باز داشته شد.اى چشم ! بر آن كه از آبْ منع شد ، گريه كن .۱
۲ / ۴
يادكرد مصيبتهاى امام حسين عليه السلام در محضر امام باقر عليه السلام
۷۹۰.كفاية الأثر - به نقل از كُمَيت - : به محضر سَرورم امام باقر عليه السلام وارد شدم و گفتم : اى پسر پيامبر خدا ! من در باره شما چند بيت سرودهام . اجازه مىدهى آنها را بخوانم ؟
فرمود: «در ايّام بيض هستيم [و نارواست]» .