همانند پدرش ، نفاق و چندچهرگى داشت و از جمله كسانى بود كه در آغاز قيام امام حسين عليه السلام به ايشان نامه نوشتند و به امام عليه السلام وعده يارى دادند ؛ امّا به محض ورود ابن زياد به عراق، وى به ابن زياد پيوست و فرماندهى قبيله كِنده و بخشى از قبيله ربيعه را بر عهده گرفت . او به خاطر همدستىاش در غارت خيمهها پس از جنگ و نيز غارت قَطيفه (رواَندازِ) امام عليه السلام، به «قيسِ قَطيفه» مشهور شد. او از جمله كسانى بود كه سرهاى مبارك شهيدان كربلا را براى ابن زياد بردند.
او در جريان قيام مختار، به يكى از فرماندهان بزرگ مختار ، يعنى عبد اللَّه بن كامل ، پناهنده شد ؛ امّا مختار ، ابو عَمره را به مخفيگاهش فرستاد و او را كشت.
۵ / ۲۸
مالك بن نُسَير
مالك بن نُسَير بَدّى كِندى، از مهاجمانى است كه بر امام حسين عليه السلام يورش آورد و با شمشير بر سر مبارك امام عليه السلام ضربت زد . امام عليه السلام نيز او را نفرين نمود و او بر اثر آن ، به فقر شديد دچار شد . بنا بر برخى گزارشهاى تاريخى، دستانش فلج شد و عقلش كم و كاستى پيدا كرد.
وى در جريان قيام مختار، دستگير شد و مختار ، دستور داد كه دستها و پاهايش را قطع كنند و رها گردد تا بميرد.
۷۵۱.تاريخ الطبرى - به نقل از مالك بن اَعيَن جُهَنى - : مختار، به بَدّى (مالك بن نُسَير) گفت: تو بُرنُس ايشان را برداشتى؟
عبد اللَّه بن كامل به مختار گفت: آرى . اين، همان است.
مختار گفت: دستها و پاهاى اين مرد را قطع كرده ، رهايش كنيد تا به خونش بغلتد و بميرد.
اين كار با او شد و رها گرديد و چندان خون از او رفت تا مُرد.۱