آب بنوشد ، زُرعه تيرى به گلوى امام عليه السلام زد و ايشان ديگر نتوانست آب بنوشد . امام حسين عليه السلام نيز او را چنين نفرين كرد : «خداوندا! او را تشنه بدار» . سرانجام ، وى به چنان عطش و حرارت درونىاى مبتلا شد كه با وجود آب و يخ در نزدش ، فريادش از سوختن جگر ، به آسمان مىرسيد .
۷۴۴.مجابو الدعوة - به نقل از محمّد كوفى - : مردى از بنى اَبان بن دارِم به نام زُرعه، در كشتن حسين عليه السلام شركت داشت. وى حسين عليه السلام را با تيرى زد و تير به فكّ ايشان اصابت كرد [و از آن ، خون جارى شد] . ايشان ، خون را مىگرفت و به سوى آسمان مىپاشيد و اين ، وقتى بود كه حسين عليه السلام آبى خواست تا بنوشد . وقتى زُرعه ايشان را با تير زد، ميان ايشان و آب، فاصله انداخت و ايشان نفرين كرد كه: «خداوندا ! تشنهاش كن. خداوندا ! تشنهاش كن» .
آن كه شاهد مرگ وى بوده، برايم تعريف كرد كه: زُرعه از داغى شكم و سردى پشتش، در حالى كه در برابرش خنكى و يخ بود و در پشت سرش ، آتشِ شعلهور، فرياد مىزد و مىگفت: به من ، آب بدهيد كه تشنگى ، مرا كُشت! برايش ظرف بزرگى آوردند كه اگر از آن، پنج نفر هم مىآشاميدند، سيرابشان مىكرد . او به تكرار مىآشاميد و مىگفت: به من ، آب بدهيد كه تشنگى ، مرا كشت !
وى گفت: شكمش، همانند پاره شدن شكم شتر، پاره شد.۱