887
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

پهن شود.
او وارد شد و سفره ، پهن شده بود. امام زين العابدين عليه السلام [پس از ديدن سرِ عمر بن سعد] به سجده افتاد و گريست و گريه‏اش را طول داد . آن گاه نشست و فرمود : «ستايش ، خدايى را كه انتقام خون مرا پيش از درگذشتم گرفت!» .۱

۵ / ۴

شمر بن ذى الجوشن‏

ابو سابغه شمر بن ذى الجوشن‏۲ ضباب بن كِلاب بن ربيعة بن عامر بن صَعصعة بن معاوية بن بَكر بن هَوازن بن منصور ، از نقش‏آفرينان اصلى جنايات كربلاست . او زشت‏رو۳ و زشت‏كردار بود .
شمر در جنگ صفّين ، همراه امام على عليه السلام با امويان جنگيد و حتّى مجروح گشت ؛ امّا پس از آن ، دچار سوء عاقبت شد و به هواداران آنان پيوست . گواهىِ وى بر ضدّ حُجر بن عَدى ، موجب شهادت اين مرد بزرگ در مرج عذرا گرديد . او همچنين در پراكندن كوفيان از اطراف مسلم ، نقشى مؤثّر داشت و در واقعه كربلا موجب شد كه ابن زياد ، پيشنهاد عمر بن سعد را نپذيرد و خود ، مأموريت ابلاغ پيام تهديدآميز عبيد اللَّه به عمر بن سعد را - كه دستور يورش همه جانبه به امام حسين عليه السلام و يارانش ، يا واگذارى فرماندهى به شمر بود - ، به عهده گرفت . البتّه پس از آن كه عمر بن سعد ، خود ، فرماندهىِ جنگ با امام عليه السلام را پذيرفت ، شمر ، فرمانده جناح

1.لَمّا بَعَثَ المُختارُ بِرَأسِ عُمَرَ بنِ سَعدٍ عَلَيهِ اللَّعنَةُ إلَيهِ ، وقالَ : لا تُعلِم أحَداً ما مَعَكَ حَتّى‏ يَضَعَ الغَداءَ . فَدَخَلَ وقَد وُضِعَتِ المائِدَةُ ، فَخَرَّ زَينُ العابِدينَ عليه السلام ساجِداً ، وبَكى‏ وأطالَ البُكاءَ ، ثُمَّ جَلَسَ ، فَقالَ : الحَمدُ للَّهِ‏ِ الَّذي أدرَكَ لي بِثَأري قَبلَ وَفاتي ۷۳۵ (الدعوات : ص ۱۶۲ ح ۴۴۹. نيز، ر.ك: العلل، ابن حنبل: ج ۱ ص ۱۳۳ ح ۱۱) .

2.در نام ذى الجوشن ، اختلاف است . برخى ، او را شُرَحبيل ، برخى ، عثمان بن نَوفَل و برخى ، اوس بن اَعوَر دانسته‏اند (الإصابة: ج ۲ ص ۳۴۲. نيز، ر.ك: تهذيب الكمال: ج ۸ ص ۵۲۴) .

3.او مبتلا به پيسى بوده است .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
886

را بر عهده گرفتند .
دو گروه، آماده نبرد شدند. كوفيان ، همگى در جَبّانة الحَشّاشين گرد آمدند . مختار به سوى آنها حركت كرد و درگير شدند... .
به مختار ، خبر رسيد كه شَبَث بن رِبعى و عمرو بن حَجّاج و محمّد بن اشعث با عمر بن سعد، به همراه گروهى از اشراف كوفه، راه بصره را پيش گرفته‏اند [و فرار مى‏كنند]. وى مردى از نزديكان خود به نام ابو قَلوص شِبامى را با سپاهى در پى آنان فرستاد . او در منطقه مَذار به آنها رسيد. آنها با او (ابو قَلوص) درگير شدند و ساعتى با وى جنگيدند و شكست خوردند و عمر بن سعد به دست او افتاد و بقيّه فرار كردند . او عمر بن سعد را نزد مختار آورد .
مختار گفت: ستايش ، خدايى را كه تو را در دسترس قرار داد ! به خدا سوگند، دل‏هاى خاندان محمّد را با ريختن خونت تسكين مى‏دهم. اى كَيسان ! گردنش را بزن . او هم گردن عمر بن سعد را زد و سرش را گرفت و به مدينه نزد محمّد بن حنفيّه فرستاد.۱

۷۳۲.الدعوات: وقتى مختار ، سرِ عمر بن سعد - كه بر او لعنت باد - را براى امام زين العابدين عليه السلام فرستاد، به پيكش گفت: به هيچ كس مگو كه چه همراه دارى، تا سفره غذا

1.إنَّ شِمرَ بنَ ذِي الجَوشَنِ ، وعُمَرَ بنَ سَعدٍ ، ومُحَمَّدَ بنَ الأَشعَثِ ، وأخاهُ قَيسَ بنَ الأَشعَثِ قَدِمُوا الكوفَةَ عِندَما بَلَغَهُم خُروجُ النّاسِ عَلَى المُختارِ وخَلعُهُم طاعَتَهُ ، وكانوا هُرّاباً مِنَ المُختارِ طولَ سُلطانِهِ ، لِأَنَّهُم كانُوا الرُّؤَساءَ في قِتالِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَصاروا مَعَ أهلِ الكوفَةِ ، وتَوَلَّوا أمرَ النّاسِ ، وتَأَهَّبَ الفَريقانِ لِلحَربِ ، وَاجتَمَعَ أهلُ الكوفَةِ جَميعاً في جَبّانَةِ الحَشّاشينَ ، وزَحَفَ المُختارُ نَحوَهُم ، فَاقتَتَلوا ... . وبَلَغَ المُختارَ : أنَّ شَبَثَ بنَ رِبِعيٍّ ، وعَمرَو بنَ الحَجّاجِ ، ومُحَمَّدَ بنَ الأَشعَثِ مَعَ عُمَرَ بنِ سَعدٍ قَد أخَذوا طَريقَ البَصرَةِ في اُناسٍ مَعَهُم مِن أشرافِ أهلِ الكوفَةِ ، فَأَرسَلَ في طَلَبِهِم رَجُلاً مِن خاصَّتِهِ يُسَمّى‏ أبا القَلوصِ الشِّبامِيَّ في جَريدَةِ خَيلٍ ، فَلَحِقَهُم بِناحِيَةِ المَذارِ ، فَواقَعوهُ ، وقاتَلوهُ ساعَةً ، ثُمَّ انهَزَموا ، ووَقَعَ في يَدِهِ عُمَرُ بنُ سَعدٍ ، ونَجا الباقونَ ، فَأَتى‏ بِهِ المُختارُ . فَقالَ : الحَمدُ للَّهِ‏ِ الَّذي أمكَنَ مِنكَ ، وَاللَّهِ ، لَأَشِفيَنَّ قُلوبَ آلِ مُحَمَّدٍ بِسَفكِ دَمِكَ ، يا كَيسانُ ، اضرِب عُنُقَهُ . فَضَرَبَ عُنُقَهُ ، وأخَذَ رَأسَهُ ، فَبَعَثَ بِهِ إلَى المَدينَةِ ، إلى‏ مُحَمَّدِ بنِ الحَنَفِيَّةِ ۷۳۴ (الأخبار الطوال : ص ۳۰۰. نيز، ر.ك: تاريخ دمشق : ج ۴۵ ص ۵۸) .

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 41389
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به