نخواهى كرد . و دستور داد او را كشتند و چون سر او را در كنار سر پدرش نهادند ، مختار گفت : اين ، در مقابل حسين و اين ، در مقابل على بن الحسين ، هر چند مساوى نيستند !
مختار سپس سر آن دو را به مدينه نزد محمّد بن حنفيّه فرستاد .
گفتنى است كه در سال وقوع اين حوادث ، اختلاف است ؛ ولى به نظر مىرسد - چنان كه طبرى گزارش كرده - ، كشته شدن عمر بن سعد ، در اوايل نهضت مختار ، يعنى سال ۶۶ هجرى ، اتفاق افتاده است .۱
۷۲۹.الإرشاد - به نقل از عبد اللَّه بن شَريك عامرى - : من از ياران امام على عليه السلام مىشنيدم كه هر وقت ، عمر بن سعد از درِ مسجد وارد مىشد، مىگفتند: اين ، كشنده حسين بن على است. و اين ، پيش از كشته شدن امام حسين عليه السلام بود .۲
۷۳۰.الإرشاد - به نقل از سالم بن ابى حفصه - : عمر بن سعد به امام حسين عليه السلام گفت: اى ابا عبد اللَّه ! در اطراف ما ، افراد سفيهى هستند كه مىپندارند من تو را مىكشم.
امام حسين عليه السلام به او فرمود : «آنان سفيه نيستند ؛ بلكه عاقل اند ؛ امّا آنچه مايه روشنىِ چشم من است ، اين است كه تو پس از من ، گندم عراق را به مدّت بسيار كمى خواهى خورد» .۳
۷۳۱.الأخبار الطوال: شمر بن ذى الجوشن و عمر بن سعد و محمّد بن اشعث و برادرش قيس بن اشعث، وقتى خبر شورش مردم بر مختار و سر باز زدن از فرمان او را شنيدند، به كوفه آمدند. آنان در طول حكومت مختار، از مختار ، فرارى بودند ؛ چون فرماندهان جنگ با حسين عليه السلام بودند. آنان با مردم كوفه همراه شدند و زمام امور مردم
1.ر.ك: تاريخ الطبرى: ج ۶ ص ۶۲ .
2.كُنتُ أسمَعُ أصحابَ عَلِيٍّ عليه السلام إذا دَخَلَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ مِن بابِ المَسجِدِ - يَقولونَ : هذا قاتِلُ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام ، وذلِكَ قَبلَ قَتلِهِ بِزَمانٍ ۷۳۲ (الإرشاد : ج ۲ ص ۱۳۱ ، كشف الغمّة : ج ۲ ص ۲۲۱) .
3.قالَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ لِلحُسَينِ عليه السلام : يا أبا عَبدِ اللَّهِ ، إنَّ قِبَلَنا ناساً سُفَهاءَ يَزعُمونَ أنّي أقتُلُكَ .
فَقالَ لَهُ الحُسَينُ عليه السلام : إنَّهُم لَيسوا بِسُفَهاءَ ، ولكِنَّهُم حُلَماءُ ، أما إنَّهُ يَقَرُّ عَيني ألّا تَأكُلَ بُرَّ العِراقِ بَعدي إلّا قَليلاً ۷۳۳ (الإرشاد : ج ۲ ص ۱۳۲؛ تاريخ دمشق: ج ۴۵ ص ۴۸) .