881
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

ابن زياد ، در جوانى به سياست و قدرت ، دست يافت . او هوش سياسى و به تعبير ديگر ، جرئت و قساوت خود را - كه از پدرش به ارث برده بود - در راه مقاصد شيطانى بنى اميّه به كار مى‏گرفت. ابن زياد در زمان معاويه ، به حكومت بصره منصوب شد و پس از معاويه ، يزيد، او را در همان منصب ، ابقا كرد و براى مقابله با امام حسين عليه السلام با مشورت سِرجونِ نصرانى ، فرماندارى كوفه را نيز به وى وا گذارد .
در حادثه كربلا ، همه جنايت‏ها ، به دستور مستقيم عبيد اللَّه تحقّق يافت ، چنان كه پس از يزيد ، بيشترين نقش را در اين فاجعه دردناك داشت. او پس از واقعه كربلا نيز در كمال سفّاكى ، اعتراض‏هاى عراقيان را سركوب نمود ؛ امّا سرانجام و پس از مرگ يزيد ، در حالى كه بر حسب نقل ، چهار هزار و پانصد نفر از شيعيان با وضعى فجيع در زندان او بودند ، در برابر نافرمانى و شورش بصريان ، تاب نياورد و ذليلانه فرار كرد .
اندكى بعد ، وى در روز دهم محرّم سال ۶۷ هجرى - يعنى تنها شش سال بعد و درست ، در همان روزى كه امام حسين عليه السلام به شهادت رسيده بود - ، با سپاه ابراهيم بن مالك اشتر ، در خازِر (در پنج فرسنگى موصل در شمال عراق) ، درگير و به وسيله او كشته شد. در اين جنگِ سخت كه با پيروزى ابراهيم اشتر همراه بود ، افزون بر ابن زياد ، بسيارى از فرماندهان جنايتكار و سپاهيان شام ، به هلاكت رسيدند . ابراهيم ، بدن ابن زياد را سوزاند و سرش را براى مختار ثقفى فرستاد و او نيز سرش را روانه حجاز نمود تا امام زين العابدين عليه السلام و خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را خوشحال كند .

۷۲۴.تذكرة الخواصّ - به نقل از ابن جَرير ، در بيان وقايع پس از كشته شدن ابن زياد - : پسرِ اَشتر، سر ابن زياد را براى مختار فرستاد . مختار در قصر نشست و سرها در برابرش گذاشته شدند . او هم آنها را در همان جايى انداخت كه سر حسين عليه السلام و يارانش گذاشته شده بود . مختار ، سر ابن زياد را در همان جايى آويزان كرد كه سر حسين عليه السلام آن جا آويزان شده بود و در روز بعد، آن را با ديگر سرها در حياط قصر انداخت.۱

1.بَعَثَ ابنُ الأَشتَرِ بِرَأسِ ابنِ زِيادٍ إلَى المُختارِ ، فَجَلَسَ فِي القَصرِ ، واُلقِيَتِ الرُّؤوسُ بَينَ يَدَيهِ ، فَأَلقاها فِي المَكانِ الَّذي وُضِعَ فيهِ رَأسُ الحُسَينِ عليه السلام وأصحابِهِ ، ونَصَبَ المُختارُ رَأسَ ابنِ زِيادٍ فِي المَكانِ الَّذي نَصَبَ فيهِ رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام ، ثُمَّ ألقاهُ فِي اليَومِ الثّاني فِي الرُّحبَةِ مَعَ الرُّؤوسِ ۷۲۷ (تذكرة الخواصّ : ص ۲۸۶ . نيز، ر.ك: المحبّر : ص ۴۹۱) .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
880

۷۲۲.أخبار الدول و آثار الاُوَل : يزيد در ماه ربيعِ اوّل سال ۶۴ ، در كنار حَوران‏۱ مُرد و جنازه‏اش به دمشق، منتقل شد . برادرش خالد - و گفته‏اند : پسرش معاويه - بر او نماز خواند و در قبرستان باب الصغير ، دفن شد و گورش اكنون زباله‏دانى است .۲

۷۲۳.كامل الزيارات - به نقل از عبد الرحمان غَنَوى - : به خدا سوگند، يزيد ملعون ، زود مجازات شد و پس از كشتن امام حسين عليه السلام، از آنچه در پى‏اش بود، لذّتى نبرد و ناگهانى و غافلگيرانه مُرد . مست خوابيد و صبح به مرده تبديل شد و [جسدش ]چنان تغيير يافته بود كه گويى قيرمالى شده است . او به صورت تأسّفبارى مرده بود.۳

۵ / ۲

عبيد اللَّه بن زياد

ابو حفص عبيد اللَّه بن زياد ، در سال ۳۳ يا ۳۹ هجرى به دنيا آمد . پدرش ، زياد بن اَبيه بود كه داستان تغيير يافتن نَسَب او و الحاقش به ابو سفيان توسّط معاويه ، مشهور است .۴ مادر عبيد اللَّه نيز زنى مجوسى به نام مرجانه فرزند يكى از پادشاهان فارس بود كه از زياد ، جدا شد و با مردى كافر به نام شيرويِه ازدواج كرد و عبيد اللَّه در خانه او پرورش يافت .

1.حوران، منطقه بزرگى از توابع دمشق و در سمت جنوب آن است كه روستاها و كشتزارهاى زيادى دارد .

2.ماتَ يَزيدُ في شَهرِ رَبيعِ الأَوَّلِ سَنَةَ أربَعٍ وسِتّينَ بِذاتِ الجَنبِ بِحَورانَ ، وحُمِلَ إلى‏ دِمَشقَ ، وصَلّى‏ عَلَيهِ أخوهُ خالِدٌ - وقيلَ : ابنُهُ مُعاوِيَةُ - ودُفِنَ بِمَقبَرَةِ بابِ الصَّغيرِ ، وقَبرُهُ الآنَ مَزبَلَةٌ ۷۲۵ (أخبار الدول وآثار الاُول : ج ۲ ص ۱۴) .

3.فَوَ اللَّهِ ، لَقَد عوجِلَ المَلعونُ يَزيدُ ، ولَم يَتَمَتَّعَ بَعدِ قَتلِهِ [أيِ الحُسَينَ عليه السلام‏] بِما طَلَبَ ، ولَقَد اُخِذَ مُغافَصَةً ، باتَ سَكرانَ ، وأصبَحَ مَيِّتاً ، مُتَغَيِّراً كَأَنَّهُ مَطلِيٌّ بِقارٍ ، اُخِذَ عَلى‏ أسَفٍ ۷۲۶ (كامل الزيارات : ص ۱۳۲ ح ۱۴۹ ، بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۲۳۶ ح ۲۷) .

4.شرح مفصّل جريان تولّد او بر فراش عبيد ثقفى و ادّعاى ابو سفيان را نسبت به او ، در دانش‏نامه امير المؤمنين عليه السلام (ج ۱۳ ص ۲۰۳) آورده‏ايم .

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 41164
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به