801
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

بهترين عباپوش و رَدااندازم . من ، پسر بهترين كفش‏پوش و پابرهنه‏ام . من ، پسر بهترين طواف و سعى كننده‏ام . من ، پسر بهترين حج‏گزار و لبّيك‏گويم .
من ، پسر كسى هستم كه [در شب معراج‏] بر بُراق‏۱ به آسمانْ بُرده شد . من ، پسر كسى هستم كه او را شبانه از مسجد الحرام تا مسجد الأقصى سير دادند - و پاك است آن كه سير داد - . من ، پسر كسى هستم كه جبرئيل ، او را تا سِدرةُ المنتهى (آخرين درخت سِدر ، در آسمان هفتم) بُرد . من ، پسر كسى هستم كه به پروردگارش نزديك و نزديك‏تر شد ، تا آن جا كه به اندازه فاصله دو سرِ كمان يا كمتر ، نزديك او شد .
من ، پسر كسى هستم كه با فرشتگان آسمان ، نماز خوانْد . من ، پسر كسى هستم كه خداوندِ جليل ، وحى را بر او فرود آورد . من ، پسر محمّد مصطفايم . من ، پسر على مرتضايم . من ، پسر كسى هستم كه بر بينىِ مردم زد تا بگويند : خدايى جز خداوند يگانه نيست . من ، پسر كسى هستم كه پيشِ روى پيامبر خدا ، با دو شمشير و دو نيزه جنگيد ، دو هجرت كرد و دو بيعت نمود ، به دو قبله نماز گزارد و در بدر و حُنَين جنگيد و به اندازه پلك زدنى هم به خدا كافر نشد . من ، پسر صالحِ مؤمنان ، وارث پيامبرانِ ، در هم كوبنده ملحدان ، آقاى مسلمانان ، نور مجاهدان ، زيور عابدان ، تاج سرِ گريه كنندگان ، شكيباترينِ شكيبايان و برترين قيام‏كننده آل ياسين و فرستاده پروردگار جهانيانم .
من ، پسر كسى هستم كه با جبرئيل ، تأييد و با ميكائيل ، يارى شده است . من ، پسر حمايتگر از حرم مسلمانان هستم ؛ همان قاتل پيمان‏شكنان (ناكثين) و ستمكاران (قاسطين) و بيرون‏رفتگان از دين (مارِقين) ، و جهاد كننده با دشمنان ناصبى‏اش ، و باافتخارترين فرد در ميان همه افراد قريش ، و نخستين مؤمنى كه دعوت خداوند به ايمان را پاسخ داد و پذيرفت ، و پيشتاز سابقه‏داران [در اسلام‏] ، و در هم كوبنده متجاوزان ، و هلاك‏كننده مشركان ، و تيرى از تيرهاى خدا بر منافقان ، و زبان حكمت

1.مَركبى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در شب معراج، بر آن، سوار گرديد و به خاطر رنگ روشن و درخشندگى بسيار ، «براق» ناميده شده ، و گفته شده به خاطر سرعت زياد، به برق تشبيه شده است (النهاية: ج ۱ ص ۱۲۰ مادّه «برق») .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
800

ستايش معاويه و يزيد ، زياده‏روى كرد .
على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام بر او بانگ زد و فرمود : «واى بر تو ، اى سخنران ! خشنودىِ آفريده را با خشم آفريدگار خريدى ! جايگاهت را از آتش [دوزخ‏] بر گير» .
سپس فرمود : «اى يزيد ! اجازه بده تا از اين چوب‏ها ، بالا بروم و سخنانى بگويم كه رضايت خدا را فراهم آورد و براى اهل مجلس ، اجر و ثوابْ داشته باشد» ؛ امّا يزيد نپذيرفت .
مردم گفتند : اى امير مؤمنان ! به او اجازه بده تا بالا برود . شايد از او چيزى بشنويم [و استفاده‏اى ببريم‏] .
يزيد به آنان گفت : اگر اين از منبر بالا برود ، جز با رسوا كردن من و خاندان ابو سفيان ، پايين نمى‏آيد .
گفتند : در اين اندازه‏ها نيست و نمى‏تواند چنين كند .
گفت : او از خاندانى است كه علم را [از كودكى‏] به آنان خورانده‏اند .
آن قدر به يزيد گفتند تا اجازه بالا رفتن را به ايشان داد .
على بن الحسين عليه السلام از منبر بالا رفت و پس از حمد و ثناى خداوند ، خطبه‏اى خواند كه چشم‏ها را گريانْد و دل‏ها را بيمناك كرد و از جمله گفت : «اى مردم ! به ما شش چيز ، داده شده و با هفت چيز ، برتر گشته‏ايم . دانش و بردبارى و بزرگوارى و شيوايى گفتار و شجاعت و محبّت در دل‏هاى مؤمنان ، به ما داده شده است و با هفت چيز ، برترى داريم : پيامبرِ برگزيده ، محمّد صلى اللَّه عليه و آله ، از ماست . [علىِ ]صدّيق ، از ماست . [جعفرِ] طيّار ، از ماست . شيرِ خدا و پيامبر (حمزه) ، از ماست . سَرور زنان جهان ، فاطمه بتول ، از ماست . دو سِبط اين امّت و دو سَرور جوانان بهشت ، از مايند .
هر كس مرا مى‏شناسد ، كه مى‏شناسد و هر كس مرا نمى‏شناسد ، او را از حَسَب و نَسَبم باخبر مى‏كنم : من ، پسر مكّه و مِنا هستم . من ، فرزند زمزم و صفا هستم . من ، پسر كسى هستم كه زكات را [پيچيده ]در گوشه عبا [براى بينوايان‏] بُرد . من ، پسر

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 41555
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به