به نظر ما ، تنها دسته سوم از گزارشهاى منابع متأخّر ، قابل نقل و استنادند ، و اگر كسانى اين نظريه را نمىپذيرند و به دليل هيجانانگيز بودن متفرّداتِ منابع ضعيف و مؤثّر بودن آنها در گرم كردن مجالس ، نمىتوانند از نقل آنها صرف نظر كنند ، بهرهگيرى از اين كتاب ، حدّ اقل، اين فايده را براى آنها خواهد داشت كه بتوانند مطالب دستِ اوّل را كه در منابع كهن آمدهاند ، از گزارشهايى كه در منابع اصلى وجود ندارند ، تفكيك كنند تا بويژه در نسبت دادن سخنى به اهل بيت عليهم السلام براى امرى مستحب ، مرتكب حرامِ مسلّم و نهىِ قطعىِ «وَ لَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ»۱نگردند .
نمونههايى از متفرّدات منابع متأخّر
اكنون براى نمونه ، به شمارى از گزارشهايى كه در منابع متأخّر آمده يا در زبان مرثيهسرايانْ شهرت يافتهاند ، امّا در منابع اصلى ديده نمىشوند ، به طور اجمال ، اشاره مىكنيم :
۱ . فتواى شُرَيح قاضى در باره امام حسين عليه السلام
در منابع اصلى ، نقش شُرَيح قاضى در ماجراى دستگيرى و شهادت هانى بن عروه بيان شده است ؛ امّا آنچه شهرت يافته كه وى ، فتواى قتل امام حسين عليه السلام را صادر كرده ، تنها در منابع متأخّر (مانند : تذكرة الشهداء۲ كه در قرن چهاردهم نگارش يافته) ديده مىشود .
۲ . نوازش دختر مسلم
در كتاب المنتخب طُرَيحى ، ضمن گزارش رسيدن خبر شهادت مسلم عليه السلام به امام حسين عليه السلام در راه كوفه ، آمده است :