۲۷۶.الملهوف : راوى مىگويد: عبيد اللَّه بن زياد ، يارانش را به جنگ با حسين عليه السلام ، فرا خواند و آنان ، پيروىاش كردند . قومش را خوار داشت و اطاعتش كردند . آخرتِ عمر بن سعد را با دنيايش خريد و او را به فرماندهى نبرد با حسين عليه السلام ، فرا خواند و او پذيرفت و با چهار هزار سوار، براى جنگ با حسين عليه السلام بيرون آمد . همچنين ابن زياد ، سپاهيانى را پشتِ سر او فرستاد تا آن كه شش شب از محرّم گذشته ، به بيست هزار نفر رسيدند ، و بر حسين عليه السلام تنگ گرفت تا آن جا كه تشنگى در حسين عليه السلام و يارانش اثر كرد .۱
۱ / ۷
نامه ابن زياد به امام عليه السلام و پاسخ ندادن ايشان
۲۷۷.الفتوح : حُرّ بن يزيد ، با هزار سوار آمد و رو به روى حسين عليه السلام ، فرود آمد. سپس به عبيد اللَّه بن زياد ، خبر فرود آمدن حسين عليه السلام را به سرزمين كربلا نوشت . عبيد اللَّه بن زياد نيز به حسين عليه السلام چنين نوشت: «امّا بعد، اى حسين ! خبر فرود آمدنت به كربلا ، به من رسيده و اميرمؤمنان يزيد بن معاويه ، به من نوشته است كه بستر نگُسترم و نانِ سير نخورم تا آن كه تو را به خداى داناى لطيف ، ملحق كنم يا به حكم من و يزيد بن معاويه ، گردن بنهى . والسّلام ! » .
هنگامى كه نامه رسيد، حسين عليه السلام آن را خواند . سپس آن را پرتاب كرد و فرمود : «قومى كه رضايتِ خودشان را بر رضايت آفريدگارشان مقدّم بدارند ، رستگار نمىشوند».