331
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

دست‏هايشان، رو در روى توست. ولى او نپذيرفت.۱

۶ / ۱۳

محمّد بن حنفيّه‏۲

۲۰۷.الإرشاد - در گزارش بيرون رفتن امام عليه السلام از مدينه - : حسين عليه السلام شب‏هنگام (شب يكشنبه، دو روز مانده از رجب)، به سوى مكّه به راه افتاد و فرزندان، برادران، برادرزادگان و همه خانواده‏اش، جز محمّد بن حنفيّه ، همراه او بودند . محمّد بن حنفيّه ، چون دريافت كه ايشان آهنگ بيرون رفتن از مدينه را دارد و خودش هم نمى‏داند كه به كجا مى‏رود، به وى گفت: برادر! تو محبوب‏ترينِ مردم و گرامى‏ترينِ آنان در نزد منى و دلسوزى را براى هيچ يك از مردم ، جز براى تو ، نگاه نمى‏دارم و تو ، بِدان سزاوارترى. از بيعت با يزيد بن معاويه و از شهرها ، تا آن جا كه مى‏توانى ، چشمپوشى كن. سپس فرستادگانى به سوى مردم ، گسيل دار و آنان را به سوى خود ، فرا بخوان. پس اگر مردم از تو پيروى كردند و به بيعت تو در آمدند ، خدا را بر آن ، سپاس بگزار و اگر سراغ كسى جز تو رفتند، از دين و خِرد تو ، كاسته نمى‏شود و مردانگى و ارجمندىِ تو ، بر باد نمى‏رود .
من نگرانم كه به يكى از اين شهرها وارد شوى و مردم ، دچار چنددستگى شوند : گروهى با تو و گروهى بر ضدّ تو ، و با يكديگر نبرد كنند و تو، هدف نخستين نيزه باشى و در آن صورت ، بهترينِ همه اين امّت از نظر شخصيت فردى و پدر و مادر ، خونش از همه پايمال‏تر و خانواده‏اش از همه خوارتر شود .
حسين عليه السلام به او فرمود : «برادر! پس كجا بروم؟» .
گفت: مكّه . پس اگر سراى آرامى بود، همان جا بمان و اگر تو را در آن ، آرامش

1.سَمِعتُ الفَرَزدَقَ قالَ : لَقيتُ الحُسَينَ عليه السلام بِذاتِ عِرقٍ وهُوَ يُريدُ الكوفَةَ ، فَقالَ لي : ماتَرى‏ أهلَ الكوفَةِ صانِعينَ ؟ فَإِنَّ مَعي جَمَلاً مِن كُتُبِهِم ؟ قُلتُ : يَخذُلونَكَ ، فَلا تَذهَب ، فَإِنَّكَ تَأتي قَوماً قُلوبُهُم مَعَكَ ، وأيديهم عَلَيكَ . فَلَم يُطِعني! ۲۰۸ (أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۷۷ ، تاريخ الإسلام ، ذهبى : ج ۵ ص ۱۰) .

2.ر.ك: دانش‏نامه امام حسين عليه السلام: ج‏۳ ص‏۴۲۷ (بخش هفتم/فصل دوم/پيشنهاد محمّد بن حنفيّه به امام عليه السلام).


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
330

نمى‏دانم؟ به راستى كه خوارى و پَستى را هرگز بر خود نمى‏پسندم. فاطمه، پدرش را در حالى ملاقات مى‏كند كه از رفتار بنى اميّه با فرزندانش شاكى است. هرگز كسى كه او را از طريق [آزردن‏] فرزندانش بيازارد، وارد بهشت نخواهد شد!» .۱

۶ / ۱۲

فَرَزدَق‏۲

۲۰۶.أنساب الأشراف - به نقل از زبير بن خِرّيت - : از فَرَزدَق شنيدم كه گفت: حسين را در منزل ذات عِرق ديدم كه به كوفه مى‏رفت. به من فرمود : «گمان مى‏كنى مردم كوفه - كه خورجينى از نامه‏هايشان نزد من است - چه مى‏كنند؟».
گفتم: رهايت مى‏كنند. پس نرو. تو به سوى مردمى مى‏روى كه دل‏هايشان، با تو و

1.سَمِعتُ أبي عُمَرَ بنَ عَليِّ بنِ أبي طالِبٍ يُحَدِّثُ أخوالي آلَ عَقيلٍ ، قالَ : لَمَّا امتَنَعَ أخِيَ الحُسَينُ عليه السلام عَنِ البَيعَةِ لِيَزيدَ بِالمَدينَةِ ، دَخَلتُ عَلَيهِ فَوَجَدتُهُ خالِياً ، فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ يا أبا عَبدِ اللَّهِ ، حَدَّثَني أخوكَ أبو مُحَمَّدٍ الحَسَنُ عَن أبيهِ عليهما السلام ، ثُمَّ سَبَقَتنِي الدَّمعَةُ وعَلا شَهيقي ، فَضَمَّني إلَيهِ وقالَ : حَدَّثَكَ أنّي مَقتولٌ ؟ فَقُلتُ : حوشيتَ يَا بنَ رَسولِ اللَّهِ . فَقالَ : سَأَلتُكَ بِحَقِّ أبيكَ ، بِقَتلي خَبَّرَكَ؟ فَقُلتُ : نَعَم ، فَلَولا ناوَلتَ وبايَعتَ! فَقالَ : حَدَّثَني أبي أنَّ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله أخبَرَهُ بِقَتلِهِ وقَتلي ، وأنَّ تُربَتي تَكونُ بِقُربِ تُربَتِهِ ، فَتَظُنُّ أنَّكَ عَلِمتَ ما لَم أعلَمهُ ! وإنَّهُ لا اُعطى‏ الدُّنيا عَن نَفسي أبَداً ، ولَتَلقَيَنَّ فاطِمَةُ أباها شاكِيَةً ما لَقِيَت ذُرِّيَّتُها مِن اُمَّتِهِ ، ولا يَدخُلُ الجَنَّةَ أحَدٌ آذاها في ذُرِّيَّتِها ۲۰۷ (الملهوف / طبعة أنوار الهدى : ص ۱۹) .

2.همّام بن غالب بن صعصعه - كه كنيه‏اش ابو فراس و معروف به فرزدق است - ، در سال ۲۵ هجرى در بصره به دنيا آمد . وى از ياران امير مؤمنان، امام حسين و امام زين العابدين عليهم السلام است . قصيده‏اش در مدح امام زين العابدين عليه السلام در حضور هشام بن عبد الملك، معروف است و بيت آغاز آن، چنين است: اين، كسى است كه سرزمين بطحا ، جاى گام‏هايش را مى‏شناسد و كعبه و حرم و غير حرم، او را مى‏شناسند. هشام، از شنيدن اين اشعار ، خشمگين شد و دستور داد فرزدق را زندانى كنند. او را در عَسفان (ميان مكّه و مدينه) زندانى كردند و امام زين العابدين عليه السلام دوازده هزار درهم صله به خاطر آن شعر ، به وى داد ؛ ولى فرزدق ، آن را نپذيرفت و گفت كه تنها براى پاداش اخروى ، آن را سروده است و تنها با اصرار امام عليه السلام آن را پذيرفت. وى در سال ۱۱۰ هجرى پس از سفرى به عراق، شام و جزيره (شمال عراق و سوريه) در گذشت.

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 40836
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به