۱۰۱.تاريخ الطبرى - به نقل از عقبة بن سمعان - : حسين عليه السلام آمد تا به مكّه رسيد. مردمان مكّه شروع كردند به رفت و آمد با ايشان و نزد ايشان مىآمدند. همچنين عمرهگزاران و مردمانِ ساير شهرها نزد ايشان مىآمدند .۱
۳ / ۲
نامه كوفيان به امام و دعوت او به قيام
۱۰۲.تاريخ الطبرى - به نقل از محمّد بن بِشْر هَمْدانى - : شيعيان در منزل سليمان بن صُرَد ، گرد آمدند. از هلاكت معاويه سخن گفتيم و خداوند را بر آن ، حمد نموديم . سليمان بن صُرَد به ما گفت: به راستى كه معاويه به هلاكت رسيد و حسين عليه السلام از بيعت با آنان خوددارى كرده است و به سمت مكّه رهسپار شده است. شما ، شيعيان او و شيعيان پدر او هستيد . اگر در خود مىبينيد كه او را يارى دهيد و با دشمنانش نبرد كنيد ، برايش نامه بنويسيد و اگر بيم داريد كه سست و پراكنده شويد ، او را نسبت به خود ، اميدوار مسازيد.
گفتند: هرگز ؛ بلكه با دشمنانش نبرد مىكنيم و جان خود را در راهش فدا مىكنيم.
گفت: پس برايش نامه بنويسيد .
آن گاه اينچنين نامه نوشتند:
«به نام خداوند بخشنده مهربان . به حسين بن على ، از: سليمان بن صُرَد۲ ، مُسَيَّب
1.... فَأَقبَلَ [الحُسَينُ عليه السلام] حَتّى نَزَلَ مَكَّةَ ، فَأَقبَلَ أهلُها يَختَلِفونَ إلَيهِ ويَأتونَهُ ومَن كانَ بِها مِنَ المُعتَمِرينَ وأهلِ الآفاقِ ۱۰۲ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۵۱ ؛ الإرشاد: ج ۲ ص ۳۵) .
2.ابو مطرّف سليمان بن صُرَد بن جون خُزاعى، از صحابه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله و يكى از بزرگان بارز شيعه در كوفه بود. وى در جنگ جمل، از امام على عليه السلام سرپيچى كرد و امام عليه السلام او را سرزنش كرد و به شدّت نكوهيد؛ ولى در جنگ صفّين، فرمانده جناح راست سپاه امام عليه السلام بود.
امام على عليه السلام در دوران حكومت خويش، سليمان را به ولايت منطقه جبل برگزيد و از استوارى او در دين، تمجيد كرد. او در دوران خلافت امام حسن عليه السلام، از ياران ايشان بود و هنگامى كه معاويه، پيمانشكنى كرد، سليمان، پيشقدم شد و به امام حسن عليه السلام پيشنهاد كرد كه والى معاويه را از كوفه بيرون كنند؛ ولى امام عليه السلام با وى موافقت نكرد.
وى پس از مرگ معاويه، مردم كوفه را جمع كرد و به امام حسين عليه السلام نامه نوشت و ايشان را به كوفه دعوت كرد؛ ولى از بيعت با ايشان سرپيچى كرد و در واقعه طف، در كنار امام حسين عليه السلام حاضر نشد. وى پس از مرگ يزيد، شيعيان كوفه را گرد آورد و انقلاب انقلابيون بر ضدّ ابن زياد را، با شعار مشهورش «يا لَثاراتِ الحسين!» سامان داد؛ انقلابى كه حماسى و احساسى بود. سليمان، پس از جنگى سخت با عبيد اللَّه بن زياد، در برابر او شكست خورد و بدين گونه، در سال ۶۵ ق، در ۹۳ سالگى به شهادت رسيد.