در روز عاشورا و در معابر ، فرا خواند۱ و بدين سان ، عزادارى رسميت يافت . يك دهه بعد ، فاطميان نيز در مصر چنين كردند .
پس از فرمان معزّ الدوله، عزادارى در بغداد ، به صورت آيينى رسمى در آمد كه همهساله ، در هر كوى و برزن ، با حضور شيعيان ، انجام مىگرفت .۲ جامعه اهل سنّت ساكن در مركز خلافت ، اين جريان را خوش نمىداشتند . از اين رو ، گاه درگيرىهايى به وجود مىآمد .
عزادارى در مصر
با استقرار دولت فاطميان - چنان كه گذشت - گروهى از شيعيان، در روز عاشورا بر مزار دو امامزاده آن ديار ، يعنى امّ كلثوم و نفيسه ، اقامه عزا مىكردند كه پس از مدّتى در داخل شهر قاهره و در مشهد الحسين عليه السلام ، اين جريان را ادامه دادند و در اين حكومت ، عزادارى ، شكل حكومتى يافت و با تشريفات ، انجام مىشد كه چگونگى آن ، در منابع تاريخى آمده است . در اين دولت ، همچنين گاه بنا به دلايلى ، عزادارى به
1.مورّخان در رخدادهاى سال ۳۵۲ ق ، آوردهاند كه در دهم محرّم اين سال ، معزّ الدوله دستور داد كه مردم مغازههايشان را ببندند و بازارها و داد و ستد را تعطيل كنند ، نوحه سر دهند و لباسهاى پشمين بپوشند و زنان ، با موى پريشان و صورت سياه و گريبان چاكزده ، نوحهكنان در شهر بچرخند و براى مصيبت امام حسين عليه السلام ، بر صورتشان بزنند . مردم نيز چنين كردند و از آن جا كه حاكم با آنان بود و جمعيت شيعه بسيار بود ، اهل سنّت نتوانستند از آن جلوگيرى كنند (الكامل فى التاريخ : ج ۵ ص ۳۳۱) .
2.در المنتظم (ج ۱۴ ص ۲۱۰) در يادكرد رويداد سال ۳۶۱ ق ، آمده است : مراسمى كه در هر عاشورا برپا مىشد از قبيل : بستن بازارها و تعطيلى داد و ستد و آويختن پارچه سياه ، در بغداد اجرا مىشد .
در البداية و النهاية (ج ۸ ص ۲۰۲) نيز آمده است : رافضىها در دولت آل بويه ، زيادهروى كردند و در حدود سال ۴۰۰ ، در روز عاشورا در شهرهايى مانند بغداد ، طبلها به صدا در مىآمد و در كوچه و بازار ، خاكستر و كاه مىپاشيدند و بر درِ مغازهها پارچه سياه مىآويختند و مردم ، اندوهناك و گريان ، ظاهر مىشدند و بسيارى از مردم براى همراهى و همدلى با حسين - كه تشنه كشته شد - ، آب نمىنوشيدند و زنها صورتهايشان را باز مىكردند و نوحهسرايى مىنمودند و به سينه و صورت مىكوبيدند و پابرهنه در كوچه و بازار راه مىافتادند .