رسانه دينى اى كه از ويژگى حيا برخوردار است ، حرمت و آبروى افراد را حفظ مى كند و آنان را رسوا و بى آبرو نمى سازد ؛ امّا رسانه هاى بيگانه از فرهنگ حيا ، از فاش كردن اسرار مردم و پى بردن به اسرار و رسوا كردن آنان ، لذّت مى برند .
و امّا اخبارى كه مطابق با واقع نيستند ، دو ويژگى برخلاف فرهنگ حيا دارند : يكى رسواسازى و بى آبرو كردن ديگران ، و ديگرى دروغ بودن خبر . در مباحث گذشته به ويژگى اوّل پرداختيم . ويژگى دوم نيز خود ، يكى از نشانه هاى بى حيايى است . در بحث قبل ، صحبت از خبر راست بود و اين جا از خبر دروغ . انسان دروغگو ، حيا ندارد . ۱ از دروغگويى به عنوان قبيح ترينِ كارها ياد شده است . ۲ لذا رسانه دروغگو ، رسانه اى بى حياست .
پيام حيا
رسانه مى تواند به ترويج كننده حيا و شرم تبديل شود . اين ، چيزى است كه شايد به ندرت بتوان براى آن نمونه پيدا كرد . كدام رسانه را مى توان يافت كه پيام حيا را تبليغ كند ؟ امروزه حيا با همه زيبايى و كاركردى كه دارد ، يك سخن فراموش شده است . امروز را مى توان « دوران غربت حيا » در رسانه دانست . هر چند رسانه هاى ايران را در مقايسه با ديگر رسانه هاى جهان ، مى توان از نجيب ترين و پاك ترين رسانه ها دانست ؛ امّا با اين حال ، حيا براى همه و از جمله براى رسانه ها يك موضوع ناشناخته است . تا چه اندازه حيا را مى شناسند ؟ و تا چه اندازه از قلمروهاى آن آگاه اند ؟ و آيا حيا در رسانه هاى ما سير صعودى دارد يا سير نزولى ؟ و ...