حضور نداشتند . ايشان ، پيش از اين كه ديگران ، باب سخن را بگشايند و او را نسبت به ازدواج با دختر رسول خدا تشويق كنند ، خود ، اقدامى نكرد و تنها پس از پيش دستى ديگران بود كه تصميم گرفت نسبت به خواستگارى حضرت زهرا عليهاالسلاماقدام نمايد . لذا بدين منظور ، تا سه بار نزد رسول خدا رفت و هر بار به خاطر مقام باعظمت حضرت ، از طرح خواسته خود ، شرم كرد و نتوانست سخنى بر زبان جارى سازد . در مرتبه سوم ، رسول خدا به كمك ايشان آمد و فرمود : «گويا كارى دارى . آنچه را مى خواهى ، بگو» . اين كار ، راه را براى حضرت على عليه السلام هموارتر ساخت و ايشان توانست خواسته خود را مطرح كند . وقتى حضرت با استقبال رسول خدا روبه رو شد ، بار ديگر ، شرم به وى اجازه ماندن نداد و لذا فورا از حضور پيامبر صلى الله عليه و آله مرخّص شد . ۱
مسئله ديگر ، طرح موضوع خواستگارى با دختر است . معمولاً دخترها در اين گونه موارد ، خجالتى تر هستند و اگر با پيشنهاد مطرح شده موافق باشند ، نمى توانند صريحا جواب مثبت دهند و حدّاكثر كارى كه مى كنند ، سكوتِ حاكى از رضايت است .
وقتى رسول خدا موضوع خواستگارى على عليه السلام را با دختر خود فاطمه عليهاالسلامدر ميان گذاشت ، ايشان از دادن پاسخ صريح ، خوددارى كرد و با سكوتِ حاكى از رضايت ، موافقت خود را اعلام كرد و رسول خدا ، با گفتن تكبير ، اعلام كرد كه اين سكوت ، نشانه رضايت است . ۲
ـ شرم عروسى
پس از خواستگارى ، يكى از امورى كه ممكن است شرم داماد را به همراه داشته باشد ، تقاضاى بردن عروس به خانه است . حضرت على عليه السلام ، خود نقل