خدا احساس جرم مى كنيم ، در عين حال ، آن جا كه گم نامى اجتماعى از رونق بيشترى برخوردار است ، وسوسه نيز گاهى غلبه مى كند ، حتّى بر كسانى كه خود را مذهبى مى دانند . وقتى گناه گم نامى رايج مى شود ، بهانه تراشى و توجيه كردن ، شدت پيدا مى كند و وجدان اخلاقى به تدريج ، فرسوده مى شود ... . ۱
مهاجرت و گم نامى
يكى ديگر از پيامدهاى تمدن جديد ، پديده مهاجرت است . بسيارى از مردم ، پيوسته از شهرى به شهر ديگرى منتقل مى شوند و تقريبا در هيچ مكانى استقرار هميشگى ندارند . اين پديده در كشورهاى صنعتى و فراصنعتى بيشتر به چشم مى خورد . همچنين در شهرهاى بزرگ كه جاذبه هاى زندگى و امكان پيدا كردن كار در آنها بيش از مناطق ديگر است ، بيشتر اتفاق مى افتد . تافلر ، يكى از ويژگى هاى دوره جديد زندگى را ناپايدارى مكان ها دانسته و از مردم به عنوان «خانه به دوشان» ياد مى كند ۲ .
به خوبى روشن است كه مهاجرت ها سبب از بين رفتن روابط قديمى مى شود و امكان برقرارى ارتباط جديد را به حدّاقل ، كاهش مى دهد كه پيامد آن ، از بين رفتن تعهّد خواهد بود و در چنين شرايطى ، طبيعى است كه حيا و شرم ، شكل نخواهد گرفت .
طبق تحقيقاتى كه در كشورهاى اروپايى و امريكا به عمل آمده ، ميزان جرايم و بزهكارى بين مهاجران ، خيلى بيشتر از بوميان بوده است . ژولى فرانسوى بر پايه تحقيقاتى كه انجام داد ، معتقد شد كه از هر يكصد هزار نفر