۱ . مردم
ملموس ترين نظارت ، نظارت انسان هاست . شايد بتوان گفت بيشترين درصد اوقات زندگى فرد ، با همنوعان او مى گذرد . تقريبا هميشه كسانى هستند كه حضور داشته باشند و اگر كارى از انسان سر بزند ، شاهد آن باشند : دوست ، همشاگردى ، همسر ، همسفر ، همشهرى ، همكار و ... .
۲ . خود
پديده «خجالت كشيدن از خود» كه انسان ها آن را به خوبى شناخته اند و شايد بارها تجربه كرده باشند ، به خوبى بر وجود ناظرى در درون ، دلالت مى كند . اين ناظر درونى ، اگر مورد توجّه قرار گيرد و حضور و نظارتش «درك» شود و نزد فرد ، داراى ارزش و منزلت باشد ، شرم برانگيز خواهد شد .
۳ . حجّت هاى خداوند
حجّت هاى خداوند از جنس بشرند ؛ امّا اين انسان هاى ارزشمند ، داراى دو حضور و دو نظارت اند . نوع اوّل ، حضور فيزيكى (جسمانى) است و از اين جهت ، با لايه اوّل نظارت ـ كه مردم بودند ـ تفاوتى ندارد .
امّا نوع دوم حضور و نظارت آنان ، حضورى است كه متوقّف بر وجود جسمانى آنان نيست و با عدم آن نيز پايان نمى يابد . اين نوع نظارت ، در چند حالت وجود دارد : يكى نظارت معصومان در زمان حيات و ظهورشان نسبت به كسانى است كه در كنار آنان نيستند ؛ چراكه نظارت معصومان در زمان حيات و ظهورشان ، محدود به كسانى نمى شود كه در محضر آنان بوده ، در دايره ديد بصرى آنان قرار دارند ؛ بلكه از حال ديگر بندگان نيز آگاهى دارند ، هر چند در جاى ديگرى باشند .
حالت دوم ، مربوط به دوران حيات و غيبت آن بزرگواران است . در اين