85
غنچه هاي شرم

بنا بر اين ، بايد مرز ميان اين دو را تشخيص داد تا از اشتباه ، جلوگيرى شود . براى اين كار ، نخست بايد فعل قبيح را به درستى شناخت تا كارهاى نيك ، قبيح ارزيابى نشوند . بدين منظور ، بايد ملاك شرع را در مورد فعل قبيح مورد توجّه قرار داد و قبيح شرعى را شناخت . همچنين بايد ملاك عُرف را مورد توجّه قرار داد و قبيح عرفى را نيز شناخت . البته در قبيح عرفى ، لازم است امورى مورد پذيرش قرار گيرند كه مخالف شرع نباشند .
همچنين بايد فعل نيك را نيز با معيار شرع و عرف ، به خوبى شناخت تا قبيح ، ارزيابى نشوند . در صورت شناخت صحيح فعل قبيح و فعل نيك ، تميز حيا از كم رويى آسان مى گردد و مغالطه و اشتباه اندازى در آن ، راه پيدا نمى كند . در اين صورت ، كارهايى كه مطابق حياست ، كم رويى ارزيابى نمى شوند و كارهايى كه مطابق كم رويى هستند ، حيا ارزيابى نمى گردند .
ريشه هاى كم رويى ، يا همان عوامل آفت زدگى حيا ، عبارت اند از :

۱ . جهل

كم رويى ، رابطه تنگاتنگى با جهالت دارد . اين كه انسان به دليل ترس از ديگران ، كارى را كه قبيح مى داند ، انجام دهد و يا كارى را كه درست مى داند ، ترك كند ، نشانه نابخردى است . به همين جهت ، رسول خدا فرموده است :
حيا بر دو قِسم است : حياى عقل و حياى حماقت . حياى عقل ، همان علم است و حياى حماقت ، همان جهل . ۱
كسانى كه از سرِ كم رويى تن به گناه مى دهند و يا ترك طاعت مى كنند ، از نظر تفكّر منطقى ، دچار مشكل هستند .اينان براى حرف ديگران و چشم ديگران ، بيش از سعادت خود ، ارزش قائل اند . كسى كه فرداى خود را فداى

1.الكافى ، ج ۲ ، ص ۱۰۶ ؛ تحف العقول ، ص ۴۵ .


غنچه هاي شرم
84

البته هر نوع خوددارى از كار نيك را نمى توان كم رويى دانست . هر گاه خوددارى از كارهاى نيك ، به جهت حضور و نظارت ديگران باشد ، آن را كم رويى مى نامند . شخص كمرو در برابر ديد ديگران ، دست از كارهاى درست مى كشد و از انجام دادن آنها منصرف مى شود .

تميز كم رويى از حيا

گاهى حيا به عنوان كم رويى معرّفى مى شود و بار ضدّ ارزشى كم رويى بر آن حمل مى گردد و حتّى ممكن است فرد را نسبت به رفتارى كه ناشى از حيا و نه كم رويى است ، متنفّر سازد . مثلاً ممكن است به دختر جوانى كه از ارتباط با جنس مخالف ، خوددارى مى كند ، برچسب كم رويى زده شود ، حال آن كه اين رفتار ، ناشى از حياست ، نه كم رويى .
به نظر مى رسد كه اين امر در صدر اسلام نيز وجود داشته است . با ظهور اسلام و مطرح شدن حيا ، برخى افراد ، رفتارهاى حيامند ديگران را حمل بر كم رويى مى كردند . روزى گروهى نزد رسول خدا آمدند و گفتند : كم رويى ، فلانى را فاسد كرده است . آنان ، تصوّر مى كردند رفتار او ناشى از كم رويى است و كم رويى نيز مايه فساد است . به همين جهت ، از رسول خدا چاره جويى كردند . رسول خدا ، متوجّه اشتباه آنان شد و به آنان متذكّر شد كه اين ، حياست و حيا از آموزه هاى اسلام است و بى حيايى ، از پستى انسان است . ۱ در روايت ديگرى آمده كه حضرت به آنان فرمود : حيا ، كسى را فاسد نمى كند . اگر مى گفتيد حيا او را اصلاح كرده ، درست گفته بوديد . ۲

1.«گروهى همراه با كسى خدمت پيامبر رسيده و گفتند : اى پيامبر خدا ! حيا ، اين همراه ما را فاسد كرده است ! پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : حيا از آيين اسلام است و بى حيايى از پستى فرد است». (بحار الأنوار ، ج۷۱، ص۳۲۹)

2.مكارم الأخلاق ، ابن ابى الدنيا ، ص ۳۶ ، ح ۷۸ .

  • نام منبع :
    غنچه هاي شرم
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3853
صفحه از 143
پرینت  ارسال به