بنا بر اين ، بايد مرز ميان اين دو را تشخيص داد تا از اشتباه ، جلوگيرى شود . براى اين كار ، نخست بايد فعل قبيح را به درستى شناخت تا كارهاى نيك ، قبيح ارزيابى نشوند . بدين منظور ، بايد ملاك شرع را در مورد فعل قبيح مورد توجّه قرار داد و قبيح شرعى را شناخت . همچنين بايد ملاك عُرف را مورد توجّه قرار داد و قبيح عرفى را نيز شناخت . البته در قبيح عرفى ، لازم است امورى مورد پذيرش قرار گيرند كه مخالف شرع نباشند .
همچنين بايد فعل نيك را نيز با معيار شرع و عرف ، به خوبى شناخت تا قبيح ، ارزيابى نشوند . در صورت شناخت صحيح فعل قبيح و فعل نيك ، تميز حيا از كم رويى آسان مى گردد و مغالطه و اشتباه اندازى در آن ، راه پيدا نمى كند . در اين صورت ، كارهايى كه مطابق حياست ، كم رويى ارزيابى نمى شوند و كارهايى كه مطابق كم رويى هستند ، حيا ارزيابى نمى گردند .
ريشه هاى كم رويى ، يا همان عوامل آفت زدگى حيا ، عبارت اند از :
۱ . جهل
كم رويى ، رابطه تنگاتنگى با جهالت دارد . اين كه انسان به دليل ترس از ديگران ، كارى را كه قبيح مى داند ، انجام دهد و يا كارى را كه درست مى داند ، ترك كند ، نشانه نابخردى است . به همين جهت ، رسول خدا فرموده است :
حيا بر دو قِسم است : حياى عقل و حياى حماقت . حياى عقل ، همان علم است و حياى حماقت ، همان جهل . ۱
كسانى كه از سرِ كم رويى تن به گناه مى دهند و يا ترك طاعت مى كنند ، از نظر تفكّر منطقى ، دچار مشكل هستند .اينان براى حرف ديگران و چشم ديگران ، بيش از سعادت خود ، ارزش قائل اند . كسى كه فرداى خود را فداى