45
غنچه هاي شرم

مى كند كه پس از خواستگارى و انجام دادن كارهاى اوّليه ، يك ماه گذشت و من هر روز در نماز رسول خدا شركت مى كردم و به خانه خود برمى گشتم و درباره به خانه بردن فاطمه عليهاالسلام ، هيچ سخنى نگفتم . در حقيقت ، شرم ، مانع طرح مسئله مى شده است . در اين جا نيز نخست ، زنان رسول خدا و سپس خود حضرت ، دخالت كرده ، كار را به سرانجام مى رسانند . زنان رسول خدا ، متوجّه خواسته حضرت على عليه السلام و شرم وى شدند . از اين رو ، باب گفتگو را با ايشان باز كردند و گفتند : «آيا مى خواهى از رسول خدا بخواهيم كه فاطمه عليهاالسلامرا به منزل تو بفرستد ؟» . على عليه السلام نيز با پيشنهاد آنان ، موافقت نمود . آنان نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفتند و نخست ، از جاى خالى حضرت خديجه عليهاالسلامسخن گفتند و سپس خواسته على عليه السلام را مطرح كردند . ظاهرا خودِ حضرت نيز همراه آنان بوده است . رسول خدا مى فرمايد : «چرا على همسرش را از من نخواسته است ؟ ما منتظر بوديم» . على عليه السلام مى گويد : «اى رسول خدا ! حيا مرا از اين كار ، باز داشت» . ۱
پس از اين جريان ، مقدّمات مراسم عروسى آماده شد و طعامى به عنوان وليمه عروسى طبخ گرديد . پيامبر اكرم به على عليه السلام فرمود : «به مسجد برو و هر كس را كه مى خواهى ، دعوت كن» .
نزديك غروب آفتاب ، رسول خدا به يكى از همسرانش به نام اُمّ سَلَمه مى فرمايد : «فاطمه را نزد من بياور» . اين جا يكى ديگر از مواضع شرم دختر است . معمولاً تازه عروس ها در شب عروسى از روبه رو شدن با پدر خود ، شرمگين مى شوند . امّ سلمه مى رود و با فاطمه عليهاالسلام باز مى گردد . فاطمه عليهاالسلام در حالى نزد پدر آمد كه از شدّت شرم ، عرق كرده بود و كمى مى لرزيد .
مسئله ديگر ، روبه رو شدن عروس و داماد با يكديگر است . اگر عروس و

1.الأمالى ، طوسى ، ص ۴۱ ؛ بحار الأنوار ، ج ۴۳ ، ص ۹۵ .


غنچه هاي شرم
44

حضور نداشتند . ايشان ، پيش از اين كه ديگران ، باب سخن را بگشايند و او را نسبت به ازدواج با دختر رسول خدا تشويق كنند ، خود ، اقدامى نكرد و تنها پس از پيش دستى ديگران بود كه تصميم گرفت نسبت به خواستگارى حضرت زهرا عليهاالسلاماقدام نمايد . لذا بدين منظور ، تا سه بار نزد رسول خدا رفت و هر بار به خاطر مقام باعظمت حضرت ، از طرح خواسته خود ، شرم كرد و نتوانست سخنى بر زبان جارى سازد . در مرتبه سوم ، رسول خدا به كمك ايشان آمد و فرمود : «گويا كارى دارى . آنچه را مى خواهى ، بگو» . اين كار ، راه را براى حضرت على عليه السلام هموارتر ساخت و ايشان توانست خواسته خود را مطرح كند . وقتى حضرت با استقبال رسول خدا روبه رو شد ، بار ديگر ، شرم به وى اجازه ماندن نداد و لذا فورا از حضور پيامبر صلى الله عليه و آله مرخّص شد . ۱
مسئله ديگر ، طرح موضوع خواستگارى با دختر است . معمولاً دخترها در اين گونه موارد ، خجالتى تر هستند و اگر با پيشنهاد مطرح شده موافق باشند ، نمى توانند صريحا جواب مثبت دهند و حدّاكثر كارى كه مى كنند ، سكوتِ حاكى از رضايت است .
وقتى رسول خدا موضوع خواستگارى على عليه السلام را با دختر خود فاطمه عليهاالسلامدر ميان گذاشت ، ايشان از دادن پاسخ صريح ، خوددارى كرد و با سكوتِ حاكى از رضايت ، موافقت خود را اعلام كرد و رسول خدا ، با گفتن تكبير ، اعلام كرد كه اين سكوت ، نشانه رضايت است . ۲

ـ شرم عروسى

پس از خواستگارى ، يكى از امورى كه ممكن است شرم داماد را به همراه داشته باشد ، تقاضاى بردن عروس به خانه است . حضرت على عليه السلام ، خود نقل

1.ر .ك : شرح الأخبار ، ج ۲ ، ص ۳۵۵ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۹ ، ص ۱۱۲ .

2.الأمالى ، طوسى ، ص ۴۰ ، ح ۱۳ ؛ بحار الأنوار ، ج ۴۳ ، ص ۹۳ .

  • نام منبع :
    غنچه هاي شرم
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3591
صفحه از 143
پرینت  ارسال به