حدیث دیگری که کلینی از امام جعفر صادق[[ع]] نقل میکند و رهیافت شیعیان امامی به قرآن را مشخص میکند، این است: ”بهراستی قرآن موجودی ناطق نیست که امر و نهی کند بلکه کسانی هستند که به ایشان دانش قرآن عطا شده و آنان امر و نهی میکنند."۱ برخی از اصطلاحاتی که فقهای شیعه استفاده کردهاند، به مفهوم رایجشان به کار نرفتهاند. برای مثال، اصطلاح تألیف به مفهوم جمعآوری یا مرتب کردن به کار رفته است، مثل این مورد: ”آنها [شیعیان امامی] استدلال کردهاند بر اینکه امامهای گمراهی درباره ترتیب ( تألیف) بسیاری از قرآن مخالفت کردند و آن را از آنچه که مطابق ترتیب نزول و سنت پیامبر بود تغییر دادند."۲
به این نحو « غیر مَخلوق» به مفهومِ «خلو از دروغ» و نه «خلقنشده» آمده است،۳ برای نمونه در این حدیث از امام جعفر صادق[[ع]]: « قرآن سخن خدا و مخلوق اوست که حاوی هیچ دروغی نیست ” إنّ القرآن کلام الله مُحدث غیر مخلوق"».۴
1.. الکافی ( اصول)، همان، ص۲۴۶: "إنّ القرآن لیس بناطق یأمر وینهی ولکن للقرآن أهل یأمرون وینهون."
2.. "واتّفقوا علی أنّ أئمة الضّلال خالفوا في کثیر من تألیف القرآن وعدّلوا فیه عن موجب التنزیل وسنّة النّبيّ من". اوائل، ص۱۳. همچنین ن.ک: بحار، ج۱۹، ص ۱۸-۱۹.
3.. ولفسن در توضیح دربارۀ کاربرد اصطلاحات مُحدَث و غَیر مَخلوق نزد برخی از متکلمان در ارتباط با این نزاع که آیا قرآن ازلی است یا خلقشده، و چنانکه از اشعری نقل میشود، میگوید: ”دلیل استفاده از محدَث به جای مخلوق برای توصیف آفریدگی یا غیرازلی بودن قرآن، یا تنها به این دلیل است که در قرآن هیچ گاه از اصطلاح مخلوق برای توصیف اصل قرآن استفاده نشده است درحالیکه اصطلاح محدث برای چنین وصفی به کار رفته است، چنانکه عبارتِ ثلجی گویای این دلیل است، یا به این خاطر است که برای توصیف پدیداری قرآن در وجود خارجی از وجودی که قدرتی در خداوند است، محدَث بسیار مناسبتر از مخلوق است، چنانکه عبارت الاصبهانی گویای این دلیل است. دلیل اینکه برای توصیفِ نیافریدگی یا ازلی بودن قرآن، به جای غیر مخلوق از حَدَث استفاده شده این است که غیر مخلوق میتواند به معنای ازلی نهتنها در مفهوم بیآغازی بلکه همچنین در مفهوم بیعلتی باشد، درحالی که حَدَث اگر به مفهوم ابداع یا آفرینش مستمر گرفته شود، هرچند معنای ازلی به مفهوم بیآغاز هم میدهد، هرگز نمیتواند به معنای بیعلت گرفته شود."
Wolfson, "The Terms Muḥdaṯ and Ḥadaṯ as Applied to the Koran”, in Joshua Bloch Memorial Volume – Studies in Booklore and History, ed. By A. Berger, L. Marwick and I. S. Meyer, ۹۹, New York ۱۹۶۰.
4.. بحار، ج۱۹، ص۳۱، صدوق این آیه را از قرآن نقل میکند: "إنّما تعبدون من دون الله أوثانا وتخلقون أفکاً" (عنکبوت۲۹: ۱۶) تا توضیح دهد که: "المخلوق في اللّغة قد یکون مکذوباً ویقال کلام مخلوق أي مکذوب". برای بحثی مفصل دربارۀ اصطلاحات محدَث و غیر مخلوق در کاربردهای شیعی، و نه به مفهوم نقلشده از ولفسن، ن.ک: بحار، همان. صدوق این را نیز بیان میکند: ”اعتقاد ما دربارۀ قرآن این است که این کتاب سخن ( کلام) الله و وحی اوست، که توسط او نازل شد، و گفتار او و کتاب اوست. و باطل نمیتواند از روبهرو یا پشت بدان راه یابد. وحیای است از جانب آن حکیم ستودنی (فصلت۴۱: ۴۲). حقیقتاً الله، متبارک و متعالی باد او برتر از همه، آفریننده و فروفرستنده و ارباب و گویندۀ آن است." رسالة، صص۸۴-۸۵. همچنین ن.ک: بحار، همان، صص۴-۵.