این سوء ظن را تأیید میکنند، چه اینکه طبق آنها علی[[ع]] نخستین کسی بود که آیات وحی را گردآوری نمود، اما دیگر صحابه آن را ردّ کردند.۱ سرانجام اینکه این برخورد سردِ شیعیان با قرآن دلیل دیگری هم داشت، و آن اینکه [[ایشان معتقد بودند]] شخص امامان منبع الهام الهی یا حتی صاحب وحی هستند، به این ترتیب آنها نسبت به اهل سنت راحتتر میتوانستند از یک متن معتبر صرف نظر کنند؛ درحالیکه برای اهل سنت توسل به فره نبوی محمد[[ص]]، و لذا عمدتا به وحی قرآنی، تنها راه وصول به وحی الهی بود.
از این جهت، یکی از پیامدهای قطعی آن عبارت بود از اینکه شیعیانِ میانهرو، که از میان آنها شیعه دوازده امامی یا امامیه ظهور کرد، انگاره نامخلوق بودن قرآن را کنار نهادند۲ و برخلاف اکثر اهل سنت ارزش دینی کمی برای این موضوع قائل شدند.۳ با توجه به تلقیای که از امام به عنوان موجودی فرا انسانی وجود داشت نظریه نامخلوق بودن قرآن سرانجام در اوج تقابل با آموزه شیعیِ امامت قرار گرفت. بنابراین محتمل است که پارهای از شیعیان به این احساس رسیده باشند که قرآن بیش از آنکه تشکیلدهنده بنیان دینی اهل سنت باشد، ابزار قدرت آنان است. آیا موضوع قرآن بر سر نیزه کردن سربازان معاویه در جنگ با علی[[ع]] به عنوان یک حیله جنگی نمیتواند در راستای این هدف بوده باشد؟[۴]
آنچه در اینجا طرح شد، متضمن دلالتهایی منفی است؛ هرچند بهراحتی نمیتوان گفت که شیعیان قرآن را کاملا رد کردهاند،۵ اما حتی گروههای میانهرویی چون امامیه هم همواره تردید خود را نسبت به اصالتِ کاملِ متنِ قرآنی که به دست ما رسیده اعلام داشتهاند
1.. برای مثال ن.ک: ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، تص. ادوارد زاخاو (Eduard Sachau)، لیدن، ۱۹۰۴ بهبعد، ج۲، ص۳۳۸.
2.دربارۀ اعتقاد شیعه به مخلوق نبودن قرآن، به معنای عاری بودن آن از دروغ، ن.ک: همین کتاب، ص۷۵.
3.. این دیدگاه که سخن خدا ــ و بنابراین قرآن ــ زمانمند و مخلوق است، پیشتر به عنوان یکی از آموزههای اصلی امامان هم منتقل شده بود. ن.ک: نگاشتۀ دیگری از همین نویسنده با عنوان: میان کاریزما و عقل، تحولات در کلام امامیۀ نخستین:
Paul Sander, Zwischen Charisma und Ratio. Entwicklungen in der frühen imāmitischen Theologie, Berlin, ۱۹۹۴, ۱۳۸.
4.*] به عبارتی این حادثه میتواند مؤیدی بر استفادۀ ابزاری از قرآن توسط دشمنان اهل بیت باشد. (م.)
5.. اهل سنت با اغراق ناشی از فضای جدلی شیعیان را متهم میکنند که معتقدند قرآن به خاطر نقصهایی که بدان راه یافته ارزش دینی ندارد. هدف از این سخنان بیاعتبار کردن سایر عقاید شیعی بوده است. در این رابطه ن.ک: عبد القاهر بغدادی، کتاب الفرق بین الفرق، تص. محمد بدر، قاهره، ۱۹۱۰، ص۳۱۵.