امامی تا قرن ۱۲ میلادی [[پنجم هجری]] اختصاص دارند. امروز تقریباً همه محققان متفقالقولاند که تا پایان قرن دهم میلادی [[سوم هجری]]، بخش عمده عالمان شیعه معتقد بودهاند که قرآن ناقص است و قربانی تحریفی شده است که دشمنان سنیشان در آن اعمال کردهاند. ظاهرا تنها استثناء در میان محققان معاصر حسین مدرسی است که در مقالهای در مجله استودیا ایسلامیکا، سعی کرد ثابت کند که نظریه تحریف قرآن از اساس منشأی سنی دارد.۱ بههرروی، قسمت کمی از این پژوهشها به قرون بعدی اختصاص دارد که در آن قسمتها هم این موضوع به اختصار برگزار شده است.۲
شاید بتوان بحث میان مفسران شیعه را به سه دوره بزرگ تقسیم کرد: دوره شکلگیری تشیع امامی (از قرن ۱۰ تا ۱۲ میلادی [[۳ تا ۷ هجری]])، دوره صفوی و دوره پساصفوی (از قرن ۱۷ تا ۱۹ میلادی [[۱۰ تا ۱۲ هجری]])، و در پایان منازعات جدید در قرن بیستم که این بحث دیگر از موضوعی میان شیعیان به تمام اسلام تسری یافت. اغراق نیست اگر بگوییم امروزه در بحث همزیستی سنیان و شیعیان، اهمیت مسئله تحریف به پای مسئله امامت ـ که برای قرنها مهمترین موضوع بحث در اسلام بوده است ــ رسیده است، و حتی شاید بتوان گفت از آن هم فراتر رفته است. هرچند که امروزه تقریباً تفاوت قابل توجهی میان شیعیان و سنیان حول موضوع وثاقت قرآن وجود ندارد، ولی باز هم میتوانیم سازوکار بسیار آشنای جدل، و تداوم مناقشه قدیمی درباره مفهوم «درست» از تاریخ کهن اسلام را مشاهده کنیم.
1.. Hossein Modarressi : «Early Debates on the Integrity of the Qurʾān. A Brief Survey», Studia Islamica ۷۷/۱۹۹۳/۵ ۳۹ [[ب.ت: مدرسی، ستیزهها]];
برای نقدش ن.ک:
C. Gilliot: « Bulletin d’Islamologie et d’Etudes Arabes », Revue des sciences philosophiques et théologiques ۷۷/۱۹۹۳/۴۶۸-۷۲ et de M.A. Amir-Moezzi dans Bulletin Critique des Annales Islamologiques ۱۴/۱۹۹۸/۵۳-۵۶.
2.. B. Todd Lawson: «Note for the Study of a ‘Shīʿī Qurʾān’», Journal of Semitic Studies ۳۶/۱۹۹۱/۲۷۹-۹۵ [[ب.ت: همین کتاب، صص۷۹ به بعد]]; idem: «Akhbārī Shīʿī Approaches to Tafsīr», in: G.R. Hawting/ A.A. Shareef (eds.): Approaches to the Qurʾān, London, New York ۱۹۹۳, ۱۷۳-۲۱۰ [[ب.ت: لاوسن، رهیافتها]].