و در دستگاه ابو بکر و عثمان آیات متعددی حذف شدهاند. ولی آنان موفق نشدند همه اشارات به سیئاتشان را بیابند، زیرا در قرآن عبارات بسیاری وجود دارد که معنای حقیقیشان فقط از طریق تأویل امامان قابل فهم است. این خارج از فهم منافقون، ریاکاران سنّی، است، زیرا اگر معنای حقیقی آنها را میدانستند، حذفشان کرده بودند. میتوان گفت خدا با آن متقلبان موش و گربه بازی میکند. حتی اگر معنای حقیقی هم آشکار شده بود، او با مؤمنانی که اکثرشان به کفر گراییده بودند، محتاطانه برخورد میکرد. این احتیاط با تقیه کردن علی[[ع]] تداوم یافت، زیرا او از ترویج قرآن حقیقی خودداری کرد، چون با توجه به قدرت و خشونت دشمنان پیامبر[[ص]]، تنها پیامد احتمالی آن وقوع جنگ داخلی بود.
بر خلاف کاشانی که در نهان با طوسی و دیگر مشایخ قدیم همنظر بود، و یا جزائری که به تقیة استناد میکرد، عامِلی آشکارا منتقد شدید همه شیعیان مخالف تحریف بود.۱ این مخالفت تا آنجا پیش میرفت که میگفت در واقع اعتقاد به تحریف «یکی از ضروریات تشیع» (ضروریة مذهب التشیع) است. عاملی حتی استناد به حدیث الثقلین را هم نمیپذیرد؛ حدیثی که طوسی با آن سعی در اثبات تمامیت متن قرآن داشت (به این بیان که ممکن نیست محمد[[ص]] دستور به تمسک به قرآنی بدهد که تحریف شده است).۲ از نظر عامِلی این حدیث فقط نشان از آن دارد که قرآن همواره کامل میماند، یعنی همان قرآنی که نزد مهدی است.
این تلاشهای عاملی در باب تحریف تا آن زمان گستردهترین و نظاممندترین تلاش در این زمینه بود. اما ۱۵۰ سال بعد حسین نوری (ن.ک: ادامه) در کتاب فصل الخطاب تلاشهای او را پیشتر برد. نوری نسخهای از کتاب عاملی را به خط خود عاملی داشته و این کتاب یکی از منابع اصلی نوری بوده است.۳
1.. الشریف العاملي، مرآة الأنوار، صص۳۴-۳۶.
2.. برای ترجمۀ فرانسوی و انگلیسی حدیث ثقلین، ن.ک:
Amir-Moezzi : Le guide divin, ۲۱۵ et note ۴۴۰ ; Bar-Asher : Scripture and Exegesis, ۹۳sqq [[ب.ت: بر_ اشر، ترجمه و نقد، صص۱۵۴ به بعد]].
3.. الذریعة، ج۲۰، ص۲۶۵؛ قس: فصل الخطاب، صص۳۱، ۲۴۷، ۳۵۲.