83
قرآن کتاب اخلاق

توکّل، وادار کردن بدن به عبودیت و بندگی، تعلق قلب به ربوبیت، آرامش و اطمینان نسبت به کفایت نیازمندی‌ها توسط پروردگار است، به گونه‌ای که اگر بخشید سپاس‌گزار باشد و اگر منع کرد صبر پیشه کند و به آن راضی باشد.۱

بر این اساس، این تصور که هنگام توکّل بر خدا باید تمام خواسته‌ها برآورده شود نادرست است؛ زیرا توکّل به خدا برای انجام امور و دستیابی به اهداف، در صورت وجود منفعت و مصلحت است؛ یعنی اگر هدف مورد نظر تأمین نمی‌شود، دلیلش این است آن هدف زیان و خسران دیگری را که بزرگ‌تر است متوجه انسان می‌کند. این همان مفهوم خشنودی به نتیجه کار است که گفتیم انسان متوکّل در هر حال از نتیجه کار خشنود است، چه به آنچه می‌اندیشید رسیده باشد و چه از آن باز مانده باشد؛ زیرا می‌داند که خداوند جز خیر و صلاح او را نمی‌خواهد و از باطن و سرانجام خواسته‌های بنده‌اش آگاه است. پس اگر بنده بر او توکّل کند و در عین حال خواسته‌ای داشته باشد که برای او زیان‌بار است، خداوند آن خواسته را مستجاب نخواهد کرد. قرآن کریم نیز این معنا را در آیه ۲۱۶ سوره بقره این گونه بیان کرده است: «شاید چیزی خوشایندتان نباشد، حال آن که برای شما خوب است؛ و شاید چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که برای شما بد است؛ بدانید که خدا به آنچه برای شما سودمند است آگاه است و شما نمی‏دانید».۲

1.اللمع، ص۷۸.

2.(عَسی‏ أنْ تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکمْ وَ عَسی‏ أنْ تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکمْ وَ اللَّهُ یعْلَمُ وَ أنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).


قرآن کتاب اخلاق
82

رسول خدا صلی الله علیه و آله در بیان زیبایی به هر دو نکته اشاره کرده و فرموده است: «هر کس دوست دارد نیرومندترینِ مردم باشد به خدا توکّل کند و آن که دوست دارد بی نیازترینِ مردم باشد، اعتمادش به آنچه که در نزد خداست بیشتر باشد از آنچه که نزد خودش دارد».۱ امام صادق علیه السلام نیز در بیان دیگری بی‌نیازی و توانمندی انسان را در گرو توکّل به خدا دانسته و می‌فرماید: «بی نیازی و عزّت، در گردش‌‌اند و چون به جایگاه توکّل می‌رسند، در آن جا سکنا می‌گزینند».۲ این‌ها همه تصریح به توانمندی و بی‌‌نیازی به عنوان دو ارمغان توکّل برای انسان متوکّل است؛ ارمغانی که در سایه تجربه می‌توان به آن دست یافت و حقیقت آن را به تماشا نشست.

۴. تضمین مصالح و منافع

روحی که در توکّل دمیده شده، تضمین مصالح و منافع بنده‌ای است که به خدا توکّل کرده است. به طور کلی، لازمه محبّت، قدرت، علم و آگاهی، بی‌نیازی، توانایی و خیرخواهی پروردگاری که قائم به وکالت و سرپرستی بندگانش است، اقتضا می‌کند که مصلحت بنده متوکّلش را تضمین کند و جز این از او انتظار نمی‌رود و او نیز به جز این وعده نکرده است. لکن بنده متوکّل می‌داند که عطا و منع پروردگار، هر دو در جهت حفظ سود و منفعت اوست؛ همانند عطا و منع والدین به فرزند خردسالشان که هر دو برخاسته از مصلحت کودک است. ابو نصر سرّاج طوسی، از عرفای بزرگ و صاحب کتاب اللمع در تعریف توکّل می‌گوید:

1.تحف العقول، ص۲۷؛ کشف اللثام، ج۱۱، ص۵۳۰: به نقل از امام علی علیه السّلام: «من أحب أن یکون أقوی الناس فلیتوکل علی الله و من أحب أن یکون أغنی الناس فلیکن بما فی ید الله أوثق منه بما فی یده».

2.الکافی، ج۲، ص۶۵، ح۳: «إنّ الغِنی و العِزَّ یجُولانِ ،فإذا ظَفِرا بمَوضِعِ التَّوکلِ أوطَنا».

  • نام منبع :
    قرآن کتاب اخلاق
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد تقي سبحاني نيا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 59563
صفحه از 291
پرینت  ارسال به