57
قرآن کتاب اخلاق

موجب ناتمام ماندن امر وکالت ‌نمی‌شود؟ آیه‌ ۵۸ سوره فرقان پاسخ این دغدغه را می‌دهد، خیال آدمی را راحت می‌کند و وکیلی را به انسان معرفی می‌کند که برخلاف هر وکیل دیگری هرگز نمی‌میرد و کار وکالت را ناتمام نمی‌گذارد. همچنین خستگی و خواب و غفلت بر او عارض نمی‌شود:۱(وَ توکل عَلَی الْحَی الَّذِی لا یمُوتُ). خداوند در این آیه به پیامبرش می‌فهماند فقط خدایی که زنده است و هرگز نمی‏میرد و چیزی را از دست نمی‏دهد می‏تواند وکیل باشد.۲ ازاین‌رو باید از شرّ اذیت‌های مشرکان و آسیب‌هایی که ممکن است از طرف آنان به آن حضرت و دیگر مؤمنان وارد شود به خدا پناه برد و بر او توکّل کند و با داشتن تکیه‏گاه و پناهگاه و سرپرستی که همیشه زنده است و زنده می‌ماند، نه نیازی به اجر و پاداش آنها دارد، و نه وحشتی از ضرر و زیان توطئه آنان.۳ بنابراین بر هیچ مؤمن و خردمندی روا نیست که خدا را وانهد و به بندگان ضعیف و ناتوان و ناآگاه و فانی تکیه کند.۴

۶. انجام درست و کامل وکالت از سوی خداوند

آخرین نکته معرفتی این است که آیا خداوند وکالت را از راه صحیح به انجام می‌رساند یا ممکن است در انجام وکالت، حقی به ناحق از بین برود یا به کسی ستم شود؟ چه بسیار انسان‌هایی که حاضرند وکالت آنها به قیمت تضییع حقی از دیگری انجام شود و نگران اقدامات غیر اخلاقی

1.ر.ک: تفسیر تسنیم، ج۱۲، ص۱۱۰ و ۱۴۴.

2.المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۲۳۲.

3.تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۱۳۵.

4.ترجمۀ جوامع الجامع، ج۳، ص۳۷۷.


قرآن کتاب اخلاق
56

کنار علم و اعتقاد به ناتوانی غیر خدا در رساندن خیر و شر و یا سود و زیان کامل می‌شود؛ یعنی از یک سو بداند که خدا برای توکّل بنده کافی است و از سویی دیگر باور داشته باشد که از غیر او کاری بر نمی‌آید و همه امور به او باز می‌گردد.

شیخ صدوق در حدیث شریفی نقل کرده است که جبرئیل علیه السلام در پاسخ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در باره حقیقت توکّل بر خدا می‌گوید: «توکّل آن است که بدانی مخلوق نه زیانی می‌تواند برساند و نه سودی، نه قادر به عطاست و نه مانع خیررسانی».۱ بر این اساس، توکّل به خدا بر دو رکن استوار است: نخست آن که بدانی همه امور از خدا آغاز می‌شود و به او باز می‌گردد و دیگر این که معتقد باشی همه مخلوقات، فقیر و ناتوانند و تأثیرگذار حقیقی در جهان آفرینش جز پروردگار جهانیان نیست.۲ پس او هر گونه که بخواهد در مخلوقاتش تصرف می‌کند و قادر است سببیّت را به چیزی بدهد و یا از آن باز پس گیرد آن گونه که بُرندگی را از تیغ ابراهیم علیه السلام به هنگام ذبح فرزندش اسماعیل علیه السلام و سوزانندگی را از آتش نمرود گرفت.

۵. ناتمام نماندن وکالت خداوند

سؤال دیگر در باره توکّل این است که آیا خداوند وکالت بنده‌اش را به پایان می‌رساند؟ آیا عوارضی همچون مرگ یا بیماری و یا علت دیگری

1.معانی الأخبار، ص۲۶۱، ح۱: «جَبرئیلُ علیه السلام لَمّا سألَهُ النّبی صلی الله علیه و آله عنِ التَّوکلِ علَی اللّهِ: العِلمُ بِأنّ المَخلوقَ لا یضُرُّ و َلا ینفَعُ و َلا یعطی وَ لا یمنَعُ».

2.ر.ک: مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج‏۹، ص۳۵۳: «فإنّ له التصرّف فی خلقه کیفما یشاء إیجاداً و إحیاء و إماتة، و تأکیداً لما سبق و إیذاناً بأنّ جمیع ما سواه مخلوق له تعالی محتاج بذاته لذاته، و هو الوکیل علیهم یدبّر شؤونهم و یرعی مصالحهم».

  • نام منبع :
    قرآن کتاب اخلاق
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد تقي سبحاني نيا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 59526
صفحه از 291
پرینت  ارسال به