برای تفهیم این معنا، متعدد و متنوع است. گاهی علاوه بر بیان آگاهی خدا به تمام نهان و آشکار جهان، بازگشت تمام امور را به او یادآور میشود و میگوید:
(وَ لِلَّهِ غَیبُ السَّماواتِ وَ الْأرْضِ وَ إِلَیهِ یرْجَعُ الْأمْرُ کلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ توکل عَلَیهِ وَ ما رَبُّک بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ).۱
سرّ نهان آسمانها و زمین از آن خداست و همه امور به او باز میگردد؛ او را بپرست و بر او توکّل کن که پروردگار از کردار شما غافل نیست.
همچنین گاهی تصریح میکند که خداوند برای جلب خیر و مصلحت بنده خویش، توانمند است و وکالت بنده خود را با حکمت کامل خویش به بهترین وجه ممکن به سرانجام میرساند. ازاینرو منافع حقیقی را میرساند و زیانهای واقعی را دور میکند. لذا میفرماید: «هر کس به خدا توکّل کند، بداند که خدا در انجام وکالت بنده خویش، توانمند و حکیم است».۲ سرانجام، گاهی کفایت توکّل بر خدا را خاطر نشان میکند و بینیازی انسانها از همه مخلوقات را پس از توکّل بر خدا، یادآور میشود و میفرماید: «هر کس بر خدا توکّل کند، خدا او را بس است؛ زیرا خداوند به خواست خویش میرسد و برای هر چیزی اندازهای قرار داده است».۳
گفتیم که وکالت خدا برای بنده این است که بنده به چیز دیگری نیاز نخواهد داشت و وکالت خدا برای او کافی است؛ اما این باور تنها در