برابر همنوع خود کرنش کرده، به خوار و ذلیل شدن خویش راضی شود، با توکّل بر خدا از تمام توانمندیهای خداداد خویش استفاده میکند و خود را از نیاز به همنوعان میرهاند. تصور کنید کسی که از نعمت چشم و پا بهرهمند است و عبور از خیابان را به خوبی میداند، آیا هرگز به کمک گرفتن از دیگری برای عبور از خیابان فکر میکند؟! آیا کمک دیگری را توهین به خود نمیداند؟! بنابراین برای عزّتمند بودن لازم است نعمتها و توانمندیها و استعدادهای خداداد را شناخت، تا هنگام نیاز در زندگی از آن توانمندیها بهره جست و چشم امید به دست همنوعان نبست و دست نیاز به سوی دیگران دراز نکرد.
۳. عقل و خرد
یکی دیگر از عوامل عزّت نفس، عقل و خرد آدمی است. عقل همان هدیه گرانبهای الهی است۱ که به انسان قدرت تمیز و تشخیص میدهد و وظیفه ادراکات انسان را بر عهده دارد۲ و نیز شناخت حق و باطل را به صاحبش عطا میکند و چراغ راهنمای اوست.۳ بیشک کسی که عقل بیشتری دارد، توانمندی بیشتری نیز برای رسیدن به اهداف خود خواهد داشت. همچنین هر رأی سستی را نمیپذیرد و برای پذیرش آرای