از آنچه را که میگویی نمیفهمیم و تو را میان خودمان ضعیف میبینیم. اگر به خاطر کَسانت نبود، سنگسارت کرده بودیم؛ چرا که تو در نزد ما توانا نیستی».۱
بیگمان اگر قوم شعیب علیه السلام او را عزیز و توانمند میدانستند و در حقیقت به عزّت واقعی او که بر عزّت بیانتهای پروردگار تکیه داشت پی برده بودند، هرگز به او جسارت نکرده، این گونه سخن نمیگفتند.
عوامل عزّت نفس
برخی گمان میکنند منصب و جایگاه اجتماعی بالا، علم و دانش، ثروت زیاد یا فراوانیِ جمعیتِ خاندان، عامل عزّت و توانمندی انسان است. البته هر یک از این عوامل در توانمندی و عزّت آدمی نقش دارد، اما بر اساس آموزههای قرآنی، فقط خدا و کسانی که به او مؤمناند، عزیز واقعیاند: «توانگری از آنِ خدا و رسولش و مؤمنان است، اما منافقان این حقیقت را درک نمیکنند».۲
بر اساس این آیه شریفه، ایمان و اتصال به منبع اصلیِ توانایی، منشأ عزّتمندی انسانهاست. اما به نظر میرسد علاوه بر ایمان که منشأ اصلی عزّت است، برای رسیدن به عزّتمندی نفس، سه عامل لازم است:
۱. آگاهی از حرمت نفس
نخستین قدم در عزّتمندی، آگاهی انسان به مقام بلند و حرمت نفس خویش است. به راستی اگر آدمی به حرمت نفس خویش آگاه گردد و