37
قرآن کتاب اخلاق

از آنچه را که می‌گویی نمی‏فهمیم و تو را میان خودمان ضعیف می‌بینیم. اگر به خاطر کَسانت نبود، سنگسارت کرده بودیم؛ چرا که تو در نزد ما توانا نیستی».۱

بی‌گمان اگر قوم شعیب علیه السلام او را عزیز و توانمند می‌دانستند و در حقیقت به عزّت واقعی او که بر عزّت بی‌انتهای پروردگار تکیه داشت پی برده بودند، هرگز به او جسارت نکرده، این‌ گونه سخن نمی‌گفتند.

عوامل عزّت نفس

برخی گمان می‌کنند منصب و جایگاه اجتماعی بالا، علم و دانش، ثروت زیاد یا فراوانیِ جمعیتِ خاندان، عامل عزّت و توانمندی انسان است. البته هر یک از این عوامل در توانمندی و عزّت آدمی نقش دارد، اما بر اساس آموزه‌های قرآنی، فقط خدا و کسانی که به او مؤمن‌اند، عز‌یز واقعی‌اند: «توانگری از آنِ خدا و رسولش و مؤمنان است، اما منافقان این حقیقت را درک نمی‌کنند».۲

بر اساس این آیه شریفه، ایمان و اتصال به منبع اصلیِ توانایی، منشأ عزّتمندی انسان‌هاست. اما به نظر می‌رسد علاوه بر ایمان که منشأ اصلی عزّت است، برای رسیدن به عزّتمندی نفس، سه عامل لازم است:

۱. آگاهی از حرمت نفس

نخستین قدم در عزّتمندی، آگاهی انسان به مقام بلند و حرمت نفس خویش است. به راستی اگر آدمی به حرمت نفس خویش آگاه گردد و

1.هود: ۹۱: (قالُوا یا شُعَیبُ ما نَفْقَهُ کثیراً مِمَّا تَقُولُ وَ إِنَّا لَنَراک فینا ضَعیفاً وَ لَوْ لا رَهْطُک لَرَجَمْناک وَ ما أنْتَ عَلَینا بِعَزیزٍ).

2.منافقون: ۸: (وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لکنَّ الْمُنافِقینَ لا یعْلَمُونَ).


قرآن کتاب اخلاق
36

دوستان و مجاهدان راهش را تنها بگذارد:۱(وَ مَنْ یتوکل عَلَی اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکیمٌ).۲

عزّت نفس انسان

رفتار انسان، متناسب با عزّتمندی و توانمندی‌اش، متفاوت است اما در حقیقت چیزی که موجب تغییر در رفتار می‌شود عزّتمندی نیست، بلکه آگاهی از آن عزّت است؛ یعنی وقتی انسان به توانایی و ارزشمندی‌های خود آگاه می‌شود رفتارش متناسب با آن توانایی عزّتمندانه می‌گردد.

آگاهی به توانمندی، اگر از سوی خودِ فرد باشد، حالتی را در او ایجاد می‌کند که به آن «عزّت نفس» می‌گویند. این حالت منشأ شکل‌گیری و بروز برخی رفتارهاست. به عبارت دیگر، انسانِ با عزّت نفس، برای رسیدن به اهدافش، امور خویش را شخصاً انجام می‌دهد، از اتکا به دیگران و درخواست دستگیری و کمک آنان پرهیز می‌کند و در برابر دیگران، دست‌کم در اموری که توانمندی دارد، اظهار ناتوانی نمی‌کند و تن به خواری نمی‌دهد.

البته اگر دیگران نیز از توانمندی انسان آگاه شوند، رفتار آنان نیز با فردِ عزیز بر اساس عزّتمندی او شکل می‌گیرد؛ یعنی او را محترم شمرده، در برابرش فروتن هستند. در مقابل، اگر او را ناتوان به‌ شمار آورند، برای او احترام زیادی قایل نمی‌شوند و به برقراری ارتباط با او علاقه‌مند نیستند؛ مانند قوم شعیب علیه السلام که به دلیل ضعیف و ناتوان شمردن آن حضرت، او را به سنگسار شدن تهدید کردند: «گفتند: ای شعیب! بسیاری

1.ر.ک: تفسیر نمونه، ج۷، ص۲۰۳، ذیل آیۀ ۴۹ سورۀ انفال.

2.انفال: ۴۹.

  • نام منبع :
    قرآن کتاب اخلاق
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد تقي سبحاني نيا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 59565
صفحه از 291
پرینت  ارسال به